بسمه تعالي
سلام عليكم
رفتيم و سر زديم و ....
يا علي
سلام بر خواهر بزرگوارم.
انگار خيلي دير رسيدم!!!!!
نميدونم چرا وقتي اسم سيلي مياد يك كمي حالم بد ميشه...
اما امروزه توي جامعه ي ما خيلي اتفاقات داره ميفته كه باعث ناراحتي ميشه و ما هم خيلي شايد دلمون بخواد كه جلوي اونها رو بگيريم. اما بايد بدونيم كه قدرت انجام همه ي اونها رو نداريم. بايد كلاه خودمون رو قاضي كنيم و با خداي خودمون عهد كنيم تا اونچه كه در توان داريم رو براي اهل بيت و آرماني كه به نظرمون مقدس ميرسه انجام بديم.
تا اونجا كه وجدانمون پيش خدا درد نگيره.
شما هم زياد ناراحت نباشيد. ديوار بتني به اين آسونيها جا به جا نميشه.
اين مطلب عنوان ندارد!
با عرض سلام و احترام :
نمي دانم چرا ولي من با خواندن هنر نمايي قلم توانايت & گوش هايم سرخ شد!!!!
جايي از صورتم درد نمي كند ولي احساس مي كنم قسمتي از صورتم دارد مي سوزد!
مگر وجدان در صورتم هست كه اينگونه بي تابم كرده ؟!!!!
مقصر وجدان هاي خواب زده برخي است كه خيال بيدار شدن ندارند...
مقصر من و امثال من هستيم كه به جاي شعار دادن & عمل نكرديم !
مقصر ....
چه فرقي مي كند كه مقصر كيست !
هركه هست و نيست صورتم دارد مي سوزد...
ايام به كام و موفق باشيد.
سلام
اينجا رو خيلي دوست دارم
نشريه سروش ففتگي هم دو هفته پيش دو صفحه ويژه وبلاگ نويسا راه اندازي كرده .
وقتي بهم پيشنهاد شد اولين وبلاگي كه معرفي كردم تا اونجا چاپ بشه شما بوديد . البته دوازده تا وبلاگ معرفي كردم كه راستش نمي دونم چرا وبلاگ شما رو توي نشريه شون معرفي نكردن .
به هر حال بنا به همين دلايل اين هفته هيچي ندادم بهشون كه اميدوارم اون شش تا از وبلاگاي باقيمانده كه وبلاگ شمام جزش هست رو چاپ كنند .
اما بريم سراغ سيلي
به نظرم همه به سهم خودشون مقصر بودن اما سيلي شما كفاره قصور شماست .
اين سيلي باعث شد كه يا به قول همكارات خودتو بكشي كنار يا اگه رفتي جلو بي خيال معركه نشي و تا اخرش وايسي
ياعلي
نمي دونم چي بگم خيلي وقتا جلوي خيلي چيزا رو نمي شه گرفت. تا خودش نمي خواست بفهمه هيچ وقت نمي تونستيد بهش ثابت كنيد درنهايت زماني فهميد كه دير شده بود
در هر صورت شما به وظيفه تون (چه بسا بيشتر) عمل كرديد و از اين بابت خيالتون راحته
اما خدايي به نظرم شما سيلي نخورديد سيلي زديد و فكر كنم جاي سيلي تون روي صورت اون مادره بدجوري مي سوزهٍ!ٍ!
بازم عالي بود و بازم تبريك برا برگزيده شدن.
سبز باشيد
واي بدون تنظيمات ارسال شد
چرا ادش كردين.
خيلي ماهي منو عف كنيد
خانم اجازه تنبيه مي شم؟
ممنون از اينكه به من سر ميزني.
خيلي متاثر شدم. ولي اگه به گذشته بر مي گشتيم و اون روزهاي خوش تكرار مي شد و يه ناظم گلي مثل شما داشتم . واي چه ميشد
منكه ميمردم براد پاچه خواري و ديگه بله . هر چي مي گفتي چشم بسته گوش.
خانم اجازه داشتيم تو كوچه رد مي شديم پسر همسايه اومد خانم اجازه
اومد شماره شو بده خانم گفتم بايد اول از شما اجازه بگيرم.
مطلب جالبي را عنوان كرديد
شما حجت رو تموم كرديد و تذكرات لازم رو داديد و قاعدتا نبايد عذاب وجدان داشته باشيد..
مي گويند:
راه است و چاه و ديده بينا و آفتاب
تا آدمي نگه كند پيش پاي خويش
چندين چراغ دارد و بيراه مي رود
بگذارتا بيفتد و بيند سزاي خويش
ولي انشاالله كه خبر خيري بشنويد و آرامش بيابيد
منم آپم
و از حضور سبزتون...
سلام...
ببخشيد.خانوم اجازه ديگه تكرار نميشه!من لينك كردم اما نمي دونم چرا ثبت نشده بود؟
از لينك كردن منم از شما ممنونم.حقيقتش ما هر دو روز رو با مشقت فراوان به پاين برديم.(همون طور كه گفته بودين _ بيچاره ناظما!)حالا اونم تو منطقه ما.چشمتون روز بد نبينه.همين اعتراضاتن قبلي _ سال 82يا83 بود كه يكي از ما سه تا(ما سه معاونيم)مجبو به پرداخت ديه به خاطر يه تنبيه كوچولو تو اين وانفسا شديم.ولش كنيد.دوست دارم بيشتر از شما بدونم.و از كاراتون.
فعلا خدا نگهدارhttp://tinypic.com/view.php?pic=2v8fygg
راستش همه نظر ها خوبه .
الحمد لله . ما بعد از واقعه خوب ميتونيم مقصر رو پيدا كنيم . ولي نمي تونيم كاري كنيم كه اين اتفاقا نيفته .
اصولا ما آدمايي هستيم كه مجرم شناساي خوبي هستيم . ولي ريشه اصلي جرم رو نميشناسيم .
دلم خيلي گرفت . تنها كاري كه ميتونم بكنم اينه كه براي اين دختري كه قرباني . . . . شده دعا كنم . اصلا بيايم با هم دعاش كنيم .