• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : به كجا داريم ميريم؟؟!!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 36 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     

    سلام

    خوب شدين شكر خدا؟

    به فكرتون بودما...

    در مورد پستتون هم نميدونم

    فقط چيزي كه مدتيه بهش فكر ميكنم اينه كه اين دختر دبيرستانيها با ماها هزار سال فاصله دارن...

    انگار تو همين سه چهار سال نسل عوض شده...

    اصلا دركشون نميكنم..

    خدا اجرتون بده كه با اينا سر و كله ميزنين...بهشتي هستين شماها..

    پاسخ

    سلام: ممنونم خانمي. يه مثلي ميگه سال به سال دريغ از پارسال اما ما ميگيم روز به روز دريغ از ديروز.... بهشتي!!!!! نه مطمئن باش كه اينطور نيست و تو روز موعود انشاءالله كه خدا دستگيرمون باشه.

    الان من يه جمله توي ذهنمه؛ نمي تونم به چيز ديگه‏اي فكر كنم.

    جمله‏هه اينه:

    هزار سال ديدار به يك لحظه دوري نمي‏ارزد.

    پاسخ

    هزار سال ديدار به يك لحظه دوري نمي ارزد.......
    + مائده 

    او

    بازم سلام!

    يه چيزي رو يادم رفت بگم: اين پس و پيش كردن حرف نتيجه ي عادت شماست و ربطي به هول شدن نداره! تو همه ي پستاتون كمي تا حدودي هست! دليلش هم من فكر مي كنم اينه كه مي خوايد مخاطب رو تشنه كنيد...حالا يا خودآگاه يا ناخودآگاه....روانشناسي رو حال مي كنيد؟ اصلن اين فرويد مريد همه شون شاگرد خودم بودن!(بدوم برم تا صاحابش نيومده!)

    يا زهرا

    پاسخ

    نه هول شدن نه. و مطمئن باش كه عمد هم نيست چون بصورت بداهه نوشته شده و گاها اتفاق ميفته كه از وسط حرف ميزنم. و اما روانشناسي!!! الله اعلم.
    + مائده 

    او...

    سلام...

    من اون قدر به آينده ي نسل خودمون بدبين نيستم كه شماها هستيد... يه چيزي خودموني و خصوصي بگم: وقتي شما يه جوري از ما حرف مي زنيد كه انگار ستون پنجم دشمنيم نبايد انتظار داشته باشيد كه ما به شما مثل حفاظت اطلاعات خودي نگاه كنيم! درست نمي گم بزنيد تو گوشم!

    اوني كه بالا گفتم كلي بود و جواب اون جملات چيزانگيزناكتون! ( اين نسل داره به كجا مي ره و ...)

    اما اين جريان خاص:

    من فكر مي كنم يه بچه ي دبيرستاني اون قدر بزرگ شده كه بتونه بفهمه والدينش الزاما برحق نيستن پس اون مادر و دختر به يه اندازه مقصرن...

    و اما اخراج...

    منم باهاش مخالفم و فكر مي كنم جايگزين هاي خيلي بهتري هست اما گاهي عفونت اون قدر پيش ميره كه بايد بين قطع يه عضو و مرگ كل مجموعه انتخاب كرد...

    يا زهرا

    پاسخ

    نه مائده جون، هيچ كس به شما به چشم ستون پنجم نگاه نميكنه. هرچي بيان ميشه از سر دلشوره و نگرانيه. دخترم خيلي اتفاقات در جوارتون تو مدرسه رخ ميده كه ..... بله منم اميدوارم كه خدا خودش جوونارو حفظ كنه. درسته گاهي اون عضو گنديده بقيه اعضا رو هم ميگندونه.
    سلام خانم ناظم . وقتي اين موضوع رو خوندم واقعا غم وجودم رو گرفت . راستي چطور ميشه جوونا وارد اين جامعه بشن و نگران نبود . خدا خودش كمك كنه .
    پاسخ

    سلام روشنك جونم: شما كه خودت معلمي و داري همه چي رو ميبيني. بايد چشم و گوشمون رو باز كنيم و به جوونا هم آگاهي بديم.
     <      1   2   3