• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : جوجه ي ما رو نديدين؟؟؟!!!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 23 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    راستش رو بخواهيد معلمي رو دوست دارم ولي حيف كه اين چيزها توش زياده واقعا اين جريانها رو كه ميشنوم و ميبينم مخصوصا توو كودكان خيلي ناراحت ميشم

    ما هم تو دوران ابتدايي دو نفر سه نفر جمع ميشديم و مدرسه رو زير و رو ميكرديم و مدادو پاك كن و تراج جمع ميكرديم و استفاده ميكرديم البته ما براي تفريح اين كار رو ميكرديم و بد هم نبود ولي يادم مياد كه خيلي ها بودند كه عجب كارهايي نميكردند از براي بي پولي ...

    خيلي سخته

    خانم ناظم واقعا پست خوبي بود ولي دل بنده يكم گرفت اخه ياد دوستان دوران دبيرستان و اينها هم افتادم كه براي ژول و براي يك لقمه غذا رفتند و رفتند بماند

    تو همايش هم زيارتتون كرديم موفق باشيد

    سلام خسته نباشيد

    فقط خواستم بگم اوج متنتون قسمت ساندويچ بود

    خيلي زيبا بود

    اميد وارم يه روز بياد ديگه از اينا نباشه و همه خوشبخت باشن

    يارب نظر تو برنگردد هم زيبا بود

    يا علي

    سلام

    هميشه محيط مدرسه و بچه ها رو از ديد يك معلم و يا يك ناظم دوست داشته ام و دلم مي خواسته و مي خواد كه يه روزي همكار تربيتي شما باشم.(منظورم قسمت مشاوره است.)

    خاطره قشنگي بود و حاكي از همه گرفتاريها و مشغوليات ذهني و جسمي شما...

    همه اينها بماند و اين-بازم بمونه...-ها بماند كه خيلي دلم مي خواد بدونم چيه....

    هميشه آسموني بموني توي زندگي زميني....

    مطلبتون فوق العاده تائير گذار بود حتي رو آدم بي وجداني مثل من

    اميدوارم مطلبتون رو خودتون هم به اندازه من تائثير داشته باشه

    باي

    عجب درد ناك است كه ببينيم كسي در فقر مي سوزد ونتوانيم كا كنيم.

    سلام عليكم خانوم ناظم گل

    احسنتم....... واقعا داريد كولاك مي كنيد و ماشاءالله بزنم به تخته حسابي فعال شديد البته ناگفته نماند بوديد ولي حالا بيشتر.....

    يه چيز ديگه بگم اجازه خانوم ناظم....... من با خوندن نوشته هاي شما حسابي حال ميكنم همينطوري ادامه بديد چون براي يك لحظه هم شده خودمو توي حال و هواي روزاي محصلي تصور ميكنم و حسابي احساس سبكي مي كنم . راستي تموم پستاتون را مي خونم حالا بماند كه نميشه و وقت نمي كنم كه براي همه شون نظر بزارم.

    اين يكيو ديگه واقعا ميگم و ميرم....... اين دلتنگنوشتجات و ويرايشجات ديگه چيه؟؟؟ ما با پي نوشت تازه داريم اشنا ميشم لطفا چيزاي جديد مد نكنيد.......... واي چقدر حرف زدم خودم خسته شدم

    سرافراز باشيد

    ياحق

    الهي به اميد تو.

    سلام خانم ناظم.

    منو يادتونه؟

    منم،بوبو،يا بهتر بگم دارمکـــــافات.

    ***

    ترک ما کرديد؟

    دلم براتون تنگ شد اومد يه سر بزنم بهتون.

    اميدوارم هرجا که هستيد سلامت و شاد باشيد.

    ياعلي...

    *********

    صلح،عشق،انسانيت



    خدايا من شاکي‌ام

    من شکايت دارم، از خودم از نفسم، از قلبم ، از شيطون، از چشمام، من از همه شاکي‌ام



    من از نفسم شکايت دارم، از اين موجودي که همش به من دستور مي‌ده سراغ بدي‌ها برم، وقتي مي‌خواد خطا کنه از همه سبقت مي‌گيره، همه‌ي حرصش به گناهه، دائم کاري مي‌کنه تو رو ناراحت کنه، اي خدااااا اين نفس من به جاده‌ي هلاکت کشونده، کاري کرده من پيش تو بي ارزش و خوار از بين برم، مريضي‌هاي فراوون، آرزوهاي بلند، با کمي سختي صداي ناله‌ي اين نفس به شکايت بلند مي‌شه و کمي که روزگارش خوش مي‌شه ديگه به کسي محل نمي‌ذاره، ميلش دنبال بازي و حواس‌پرتيه، سرشار از اشتباه و ندانم کاري، براي گناه کردن عجله داره ولي به توبه کردن که مي‌رسه امروز و فردا مي‌کنه.



    خدايا من شاکي‌ام از اين دشمني گمراهم مي‌کنه و از اين شيطوني که از راه به درم مي‌کنه، سينه‌مو با وسوسه پرکرده و قلبمو با وهم و خيالات احاطه کرده، من از اين شيطون شکايت دارم که دنيا رو به چشمم قشنگ نشون ميده و فقط موقع هواپرستي منو کمک مي‌کنه، وقتي‌ام که مي‌خوام يه کار خوبي بکنم که اطاعت تو باشه بين من و اون کار خوب فاصله مي‌اندازه.



    خدايا ... من از اين قلبي که مثل سنگ سفت شده شکايت دارم، از اين قلبي که دائم با وسوسه اين ور و اون ور مي‌شه، از اين قلب زنگ زده و قفل شده.



    خدايا من از چشمام‌ هم شاکي‌ام، اين چشايي که ديگه از تو نمي‌ترسن، مثل دو تا چشمه خشک شدن و نمي‌تونن گريه کنن، دو تا چشمي که دائم دنبال چريدنن.



    خدايا من ديگه نيرو ندارم ديگه توانايي جنگيدن با اينارو ندارم، مگه تو ياري کني.



    خدايا اگه تو منو نگه نداري من از دست بدبختي‌هاي دنيا هيچ راه نجاتي ندارم.



    خدايا تو رو به حکمت بلندت و به خواسته‌ت که نافذه قسم مي‌دم کاري کني من فقط جايي باشم که احسان تو اون‌جاست، خدايا منو هدف فتنه‌ها قرار نده، خدايا کمکم کن تا بر دشمن غلبه کنم. روي رسوايي‌ها و عيب‌هام پرده بکش، از بلاها نگهم دار و از گناه حفظم کن. خدايا تو رو به رأفت و رحمتت قسم.

    به اين آدرس سر بزنيد !
    دلمون بد جوري گرفت !! ...از وبلاگ طالب يار اومد !!
    پاسخ

    ببخشينم که دلتون گرفت... قدم سر چشمم گذاشتين.
    + پيمان 

    عجيب بود و بهت انگيز

    پاسخ

    کجاش؟؟؟!!! جوجمون؟؟؟!!!

    سلام خانم ناظم جونم

    چه با حاله ها جوجتون

    اين مدرسه شما هم در نوع خودش بي نظير ها

    راستي چرا نميايي بهم سر بزني

    منتظرم

    موفق و برقرار باشي

    پاسخ

    سلام خانم معلم گلم: اوهوم...به قد دوندگي دور مدرسه اونم ده دور در دقيقه:دي...چششششششششم. اومدم. ببين منو...

    سلام

    هيچ مي دونين دارين با كي معامله مي كنين

    اگه قابل بوديم خبر كنين شايد جوجه هاي ما رو هم اين آخر سالي نشمرنو ......

    در مورد توضيحي که براتون ميل کردم اگه بازم لازم بود در خدمتم

    بهکجا چنين شتابان.....

    پاسخ

    سلام: نميدونم؟ اصلا حس خاصي ندارم که دارم کار خاصي انجام ميدم. همه اش رو انجام وظيفه مي دونم. بسيار از توضيحتون ممنونم. فقط تعجب کردم و به حال معنويتون غبطه خوردم...

    سلام

    خدا جوجه هاتون رو زياد كنه!! اما اينها با اين خوابها آخر پاييز شمرده نميشن بلكه آخر خرداد كه امتحانها رو ميدن شمرده ميشن!

    اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي

    يا علي

    معرفت!

    پاسخ

    سلام: وووووووووووي نه بابا همين يکي که هر چند وقت يه بار بايد برا پيدا کردنش گروه تفحص تشکيل بدم، برا هفت پشم بسه استاد. چشم ميرسم خدمتتون انشاءالله. علي نگهدارتون.

    سلام خانم ناظم!!!

    ياد ناظم كلاس اول خودم افتادم و با آخر داستانتون مقايسه كردم ديدم اون كجا و اين كجا

    پاسخ

    سلام: ؟؟؟؟!!!! مگه چي شده بوده؟؟؟!!!
       1   2      >