• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : درد طلاق يا مشكل روحي
  • نظرات : 10 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام......

    تشكر و سپاس بخاطر زحمات زيادي كه در سنگر علم و دانش مي كشي نازنين .

    اينگونه مسائل ريشه عميق دارد و بايد اساسي و جدي باآن برخورد شود و فكر نمي كنم اصلا ربطي به جدايي پدر و مادر داشته باد . و نمي توان گفت ظرف مدت چند ماه اين نوجوان دجار اين دوگانگي شخصيت شده باشه.

    و اينو مطمئن باشيد كه قبل از شما و ديگر بچه هاي مدرسه بيشتر از همه خود اين عزيز از اين موصوع رنج مي كشه . كه بايد بطور صددرصد

    پيگير بود ولي نه با زور و منع كردن از كلاس و مدرسه و .....

    ب كمي صبر و درايت و ريشه يابي انشاالله مسئله به خودي خود حل خواهد شد.

    مهربونم تو كه معدن عشق و محبتي با كمي صبوري مي توني يه راه حل پيدا كني.

    اي خداي خوب و مهربون تا تو هستي همه هست. مشگلي نيست كه به عشق الهي آسان نشود.

    پاسخ

    سلام: آفرين منم نظرم همينه و بايد بنظر من ريشه يابي عميق تر بشه. ممنونم.
    + آقا طيب 

    سلام

    احتمالا تيم مشاورتون از اونايي هستن كه فقط مي تونن بچه ها رو از داشتن دوست پسر حفظ كنن !! با تفسير شما اين بچه احتياج به روانكاوي و مشاوره جدي و پيگير داره وگرنه ميره تا كم كم تبديل به يكي ديگه از پديده هاي اجتمائي بشه و البته كه طلاق در شدت اين ماجرا دخيل بوده ولي ريشه ي چنين معضلاتي رو معمولا بايد تو رفتارهاي پدر و مادر جستجو كرد... شايد مشاوره با مادرش اثر بخش تر باشه...

    دلسوزي شما جاي تقدير داره اجرتون با امام حسين (ع)

    پاسخ

    سلام: نه.. زحمت خودشون رو هم ميکشن. درسته به نظر منم نياز به روانکاوي داره. دقيقا و ممنونم.... راستي !!! وبلاگ ندارين؟؟

    سلام و درود بر شما همسنگري عزيز...

    پژمرده مي‌شوم وقتي جوان ايراني را مي‌بينم که تحت تاثير جوسازي‌ها و شانتاژهاي بي‌امان و مسلسل‌وار رسانه‌هاي امپرياليستي، در چشم به هم‌زدني همه‌ي باور و اعتقادش به وطن را از دست مي‌دهد و به يک آن مي‌شود سرسپرده و سرباز وظيفه‌ي بيگانه.

    پژمرده مي‌شوم وقتي مي‌بينم افتتاح اين‌همه ورزشگاه، بيمارستان، مدرسه، تقاطع، سد، نيروگاه، پالايشگاه و کارخانه، مردم ما را اقناع و راضي نمي‌کند و با وجود اينکه همين مردم در هر انتخابات و حرکت جمعي شرکت مي‌جويند، اما باز هم در خفا و خلوت خودشان، لب به انتقادهاي نامنصفانه مي‌گشايند و همه‌ي زحمتها را زير سوال مي‌برند...

    اين درد دلها، چند نوبتي است که حسابي مشغولم کرده. باقي اين رنجنامه از بي‌معرفتي ما مردم ايران را حتماً در وبلاگم بخوانيد.

    يا علي

    پاسخ

    سلام.

    سلا عليكم

    خدا قوت بخاطر اين وظيفه ي سنگيني كه داري خانومي و خدا اجرت بده..

    اولا كه پستت اصلا طولاني نبود

    دوما ازدل يك غم زده بود فكر مي كنم كه خيلي روي شما تاثير گذاشته

    سوما فكر ميكنم كه اين دختر بخاطر جدايي پدر و مادرشه كه به اين مشكل روحي دچار شده و بايد جدي جدي گرفته بشه و معالجه بشه و گرنه عواقب بدي خواهد داشت

    و چهارما اينكه ما مطالب شما را خيلي دوست داريم بخاطر همين به محض بروز شدن مي خونيمش چونكه هميشه روز شماري ميكنيم

    ايام به كامتان باد

    التماس دعا

    پاسخ

    عليکم السلام: ممنونم. چرا ديگه يه نموره طولاني بود بازم. صحيح. همينطوره. من فکر نميکنم اينطور باشه. ... شما خيلي لطف داريد و مارو شرمنده ي خودتون ميکنين. ممنونم. محتاج دعام.
     <      1   2