سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی | ایمیل من | من در یاهـو | شناسنامه من  RSS  آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
غدیر دوشنبه 85 دی 18 ساعت 1:9 صبح

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امام صادق (ع) فرمود:  " بسم الله الرحمن الرحیم "  تاج سوره های قرآ ن است. (تفسیرالبصائر ؛جلد1؛ صفحه 225)

 

الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا

 

 

رسول خدا به هنگام بازگشت از حجه الوداع ؛ در سرزمینی به نام "غدیر خم "  علی را در میان جمعیتی انبوه به عنوان ولی مسلمانان و مومنان معرفی کردو فرمود :

"من کنت مولاه فهذا علی مولاه"

حدیث غدیر از احادیث متواتر اسلامی است که علاوه بر علمای شیعه ؛ حدود 360 دانشمند سنی نیز آن را نقل کرده اند ؛ که اسناد آنها به  110 تن صحابی میرسد و 26 تن از علمای بزرگ اسلام در باره اسناد و طریق این حدیث ؛ کتاب مستقل نوشته اند.نکته مهم و قابل توجه این است که پیامبر (ص) در آغاز سخن فرمود:

" الست اولی بکم من انفسکم؟ "  "آیا من برشما ؛ بیش از خود شما برتر نیستم؟ "

مسلمانان همگی به تصدیق او برخاستند ؛ بنابر این باید گفت که مراد آن حضرت از واژه "مولی" در این حدیث ؛ همان مقام اولویت بر مومنان و سرپرستی و صاحب اختیاری تام بر آنان است و میتوان نتیجه گرفت که حضرت ؛ همان مقام اولویتی که خود داشت ؛ برای علی (ع) نیز ثابت فرمود.

پیامبر در فرازی از این خطبه فرمودند که :

ای مردم ؛ علی پیشوای شما از طرف خداست و خداوند هرگز نمیپذیرد عذر کسی را که منکر پیشوائی او باشد و چنین شخصی آمرزیده نخواهد شد . هرکه فرمان پروردگاررا درباره پیشوائی علی رد کند بر خداست که اورا عذاب نماید عذاب دردناکی که هرگز پایان نداشته باشد.

 

اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب

 

 

خوب بگم خدا این آبجی کوچیکه  رو چه کارش کنه که اگر دستم بهش برسه میدونم باهاش چکار کنم که منو دعوت کرد برای ورود به این بازی. زیاد دوست نداشتم در این پست بنویسم ولی خوب دیگه چون گفته بود باید در اولین پست بنویسم مجبور شدم.

اولا بگم نظر من راجع به این بازی همان در حد بازی میباشد و آنطور که بعضی ها این را با اعتراف به گناه اشتباه میگیرند ؛ من اصلا یک همچین چیزی را قبول ندارم و از آنجایی که ناظم هستم اسرارم راهم فقط  در رابطه با مدرسه عنوان میکنم :

.

1-    اول از همه باید بگم که خیلی آدم یکدنده ای هستم (علی الظاهر) و وقتی مطلب و قوانینی را که اول سا ل ورود به دبیرستان به بچه ها میگویم انتظار دارم که بچه ها تا آخر دبیرستان که با من هستند انجام بدهند.و چنانچه دانش آموزی تخطی کند شخصا با او برخورد میکنم. وآنچه که بچه ها نمیدانند این هست که مثل یک مادر پشت سر از آنها دفاع میکنم و گاهی شخصا کسی را مامور میکنم که واسطه شود تا دانش آموز مزبور را ببخشم.

 

2-یک بار نماینده دبیران و مدیرمان شدیدا دعوایشان شد و از آنجایی که با هم دوست بودند و رو در رو نمیتوانستند با هم برخورد کنند توسط ناظم بیچاره که من باشم به هم پیغام میفرستادند  آنهم چه پیغامهایی چشمتان روز بد نبیند ؛ و من که دیدم بعضی ها دارند از این جو سوء استفاده میکنند پیغاها را کج و کوله و با دخل و تصرف رساندم و پیغامهای دروغی رساندم ( خدا گناه من را ببخشد) و با تعریف کردنهای الکی باعث شدم آن دو آشتی کنند و خدا شاهد تا به امروز هم آن دو از متن واقعی پیغامها اطلاع ندارند.

 

3-یک بار یکی از همکاران ناظم از سر جلسه امتحان دیر آمد پایین و ما صبحانه خود را خورده بودیم  (این همکار همیشه ایراد میگرفت که چرا پنیر تبریزی نمیخرید) خلاصه من پنیر ایشان را خوردم و به جای آن روی یک  تکه ورق سفید و کوچک نوشتم پنیر اعلاء تبریز و گذاشتم در بشقابش . خوب ایشان وقتی آمد..........البته هیچوقت نفهمید که پنیرش را چه کسی خورد ولی من بیچاره برای اینکه حرام نباشد یک روز او را دعوت به ساندویچ کردم و اون بنده خدا  هم کلی ذوق کرد.

 

4-یک صندلی داخل دفتر دبیران بود که با عرض شرمندگی بسیار وقتی روی آن مینشستی صدای بدی میداد و همیشه همکاران اعتراض میکردند که این صندلی را بایگانی کنید ...... تا اینکه مدت یک هفته بود که فکر پلیدی به سرم زده بود ؛ و یک روز که شورا داشتیم از آنجایی که شوراها در دفتر دبیران تشکیل میشود  آن صندلی را یواشکی با صندلی مدیر عوض کردم و وقتی مدیر روی آن نشست........... نمیدانم  فهمید کار من بوده یا نه ؟

 

5- یک روز ...........نه دیگه تو رو خدا رحم کنید . باور کنید اگه اینو بگم اول صبح بعد از تعطیلات  میترسم به گوش وزیر آموزش و پرورش برسه و پیدام کنندو بیرونم کنند.

 

خوب این هم اسرار یک خانم ناظم  تا اعترافات ....نه ببخشید پستهای بعدی خدا نگهدار.

حالا دلت خنک شد آبجی کوچیکه؟

یا رب نظر تو بر نگردد

  

  


 
متن فوق توسط خانم ناظم نوشته شده است | نظر دیگران(نظر)


 لیست کل یادداشت های این وبلاگ