سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی | ایمیل من | من در یاهـو | شناسنامه من  RSS  همه دانش به کار بستن آن است . [امام علی علیه السلام]
ما چیکارَ بیدیم؟؟ جمعه 86 تیر 29 ساعت 8:0 صبح
                                                             بسم الله
درد، دلانه(1)
اپیزود اول (بالا غیرتا گیر ندین ، خوش دارم بنویسم اپیزود و نه ، پرده) 
*صبح ساعت هشت ونیم، تلفنچی خط رو وصل میکنه و میگه: از اداره با مدیر کار دارن، چون نیست به اتاق شما وصل میکنم. تلفن جواب داده شد و گفتم که خانم مدیر هنوز نیومدن. و ساعت نه و نیم، بعد از اومدن مدیر یه جنجال حسابی راه افتاد.  که، آخه!!!  من (خودمو میگه)، بعد از چند سال معاونت، چرا بلد نیستم دروغ مصلحتی بگم، مثلا : خانم مدیر تو یکی از کلاسا داره با بچه ها حرف میزنه. (شما جدی نگیرین. از الکی)
*ساعت یازده و....دوباره، این دفعه آیفون به صدا در میاد ....بیاین پایین یه بابایی اومده با مدیر کار داره و ایشون گفتن با شما صحبت کنه. از پله ها میری پایین ، هنوز از پاگرد آخر نپیچیدی که صدای داد و فریاد اون ولی رو میشنوی و میفهمی که باید.... خوب تنت رو چرب کنی...
*ساعت دوازده ، تلفن مستقیم از اتاق مدیر: از ترس با دو طبقه فاصله، تلفن رو که بر میداری از رو صندلی به حالت خبردار وامیستی و جواب میدی. مدیر میگه: زنگ تفریح بعدی به خانوم فلانی تذکر میدی که......... بعدشم میگه که: نذاری بفهمه من گفتم، از طرف خودت بگو. 
**تازشم ، اصلا بعضی از مدیرای مریخی، اخبار از بعضی ناظمای مریخی نمیخوان که نع... بَده و خطرناک و تازشم بعضی معلمای مریخی به بعضی ناظمای مریخی انگ جا......بودن نمیزنن.
و قس علی هذا...........

اپیزود دوم: (دِ... بابا مگه قرار نشد به این کلمه گیر ندین؟؟).  
*هفته معلم... و خوب نمیشه که معلم برا خودش تدارک ببینه، ای بابا نشستین ؟ پس کی از معلما پذیرایی کنه؟؟  معاونا بجنبن...
*روز تربیتی،  خانمای معاون مقدمات برنامه برا این روز رو بچینن..
*بابا !! فردا روز دانش آموزه، چه برنامه ای دارین؟؟.. برا اینکه کسی ندونه و سورپریز بشه!!! ناظما تدارک پذیرایی از بچه ها و نظم جشن و خرید کادو و ......      
*روز کارگرو تجلیل از خدمتگزاران.......اعیاد......مراسمات مذهبی و نظم....
*معلما ، مدارک بیارن برا انتخاب معلم نمونه، اردوی مدیران نمونه، تربیتیهای برگزیده میرن مشهد، مشاوران نمونه.......تجلیل از دفترداران زحمتکش.....
*اعتصاب معلمین زحمتکشه، تو هم میری اعتصاب و یه فکر پلید میگه اقلا یک ساعت به این هوا بشین،  که، یهو...ترق یه چیزی میخوره تو سرت و  بر میگردی میبینی مدیر (البته به قول خودش با شوخی) با کتاب زده تو سرت که ...اِ...اِ...تو نشستی؟؟ الان بچه ها همدیگه رو میخورن!!! پاشو زود برو تو راهروها.

اپیزود سوم: (آفرین، که دیگه گیر ندادین)
*موقع ثبت نام : دلت میسوزه و پول فوق برنامه رو، از یکی نمیگیری و...دوساعت بعد باز خواست میشی!!! ده روز بعد.... از شکایات بازرس میاد و بعد از بررسی.... کی این فیش هارو گرفته؟؟؟ چه بازرس.......خوب این دیگه پرسیدن داره؟؟
*اولیا از مدرسه شاکی هستن و به اداره شکایت کردن و خوب، مدیر که نمیتونه مقصر باشه!!! دبیرا هم که مقصر نیستن!!! بچه ها هم که عمرا !!! اگه تقصیر داشته باشن....خوب معلومه دیگه صبح ساعت 8 میری ارزشیابی برا جواب.
*از حراست زنگ میزنن: دیشب از بیمارستان .... خبر دادن که یکی از بچه هاتون خودکشی کرده ( طبق بخشنامه خودکشی محصلین ، باید مراتب به اطلاع منطقه مربوطه رسونده بشه) برا پاسخ بیایین اداره ببینیم احیانا شما به ایشون گفتین بالای چشمت ابروست یا نه؟؟
*بچه های اقلا 15 سال سن ، تو حیاط بازی میکنن، یکی میخوره زمین و سرش اوخ میشه !! کی مقصره؟؟؟ خوب معلومه ، پرسیدن داره؟؟
*...دِ....دِ....دِ...تو !! توی نماز خونه چه میکنی؟؟ مگه ناظما میان نمازخونه ؟؟ پس کی مواظب بچه ها باشه ، بدو تو طبقات..
*مدیر عوض میشه ، خوب مدیر جدید حق داره بابا ، میخواد با خودش ناظم جدید بیاره، صبح برو خودت رو اداره معرفی کن...

آخ....آخ....آخ....بازم بگم؟؟؟
آقا...!!! ما ناظما چی کارَه بیدیم؟؟؟
نه معلمیم و نه تربیتی و نه مدیر و نه دروغگو و نه جاسوس(سعی کنین به این کلمه، گیر ندین)   و نه........!!!‏ فقط کتک خورمون ملسِ. بالاخره، خودمونم نفهمیدیم ما چی کارَه بیدیم!!!!
اصل القضیه:
اصلا هم، درد دل نبود و اصلا هم دلم پر نبود از روزگار و هوس هم نکرده بودم که براتون از درد دلام بگم....از این آدمکها خوشم میومد، گفتم که یه پست براشون بنویسم...نع ..یعنی این آدمکها رو برا یه پست نوشتم...نع....
** با تموم این احوال............. کارمون رو   عشق است.
این بنده سرا پا تقصیر، دو روز پیش این متن رو نوشتم و تاریخ ارسال رو برا صبح جمعه زدم و دیشب آخرین ویرایش رو برا ارسال انجام دادم و شرمنده اگه این مطلب باعث شده که اسم وبلاگ در لیستهایتان بالا اومده و خرج راه اضافه بر گردنتان گذارده . (این رو به حساب بی سواتی اینجانب و عدم آگاهی نسبت به این مهم بدانید. عفوا کثیرا).کی میگه ناظما بی تقصیرن!!! 
                                                                           یا رب نظر تو برنگردد.


 
متن فوق توسط خانم ناظم نوشته شده است | نظر دیگران(نظر)


 لیست کل یادداشت های این وبلاگ