• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : عصباني !!
  • نظرات : 25 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خانم ناظم

    اول اربعين حسيني رو به شما و بقيه دوستان تسليت ميگم، انشاالله كه تو اين 40 روزي كه گذشته يه تغييري كرده باشيم يا يه قدمي واسه آقا ابا عبدالله برداشته باشيم.

    من دقيقا دقيقا دقيقا همينطوري سرم شكسته، دقيقا همينطوري!

    اردو بوديم، كلاس اول راهنمايي. ميرفت دنبال توپ، توپ از وسط ميله هاي بسكتبال رد شد، آفتاب دقيقا تو چشمم بود و رنگ ميله ها سفيد. به 1 متري اون ميله وسطيه كه رسيدم متوجهش شدم، اومدم از زيرش رد شم با همون سرعتي كه داشتم!!! محكم پيشونيم خورد بهش و واسه سومين و تا الان آخرين بار شكست!! بعدشم درمونگاه و بخيه. انشاالله كه ديگه واسه هيچ احد الناسي پيش نياد.

    خودتونو ناراحت نكنين خانم ناظم عزيز. گاهي اوقات هم بايد بيخيال رفتار بقيه شد!

    انشاالله فردا صبح زود ميرم حرم آقاجون اگه زنده بودم و راهم دادن.

    مثل هميشه و بيشتر از هميشه البته، به ياد شما بقيه دوستان هستم.

    التماس دعاي مخصوص واسه همه.

    پاسخ

    سلام. ممنونم. بر شما هم تسليت ميگم. اووووخ.. چه وحشتناک... سخته... وقتي ميبيني سرنوشت يه بچه 15 ساله در گرو رفتار نزديک ترين کسان اون بچه يعني مادرشه ... سخته که بي خيال بشي. شما بزرگوارين و من نميدونم چطور تشکر کنم. محتاجم...