يه خسته نباشد گنده از ته دلم
خستهههههههههههههههههههههههههههه
نباشييييييييييييييييييييييد..................
راستي فراموش كردن عصباني
ماه صفر هم داره تموم شده
آميدوارم امسال ياد گرفته باشي كه ديگه نترسي
هفته ديگه آقا طلبيد و نايب الزياره دوستان عزيزي چون شما در صحن و سراي علي ابن موسي الرضا هستيم
اين روزايي آخر ما رو از دعاي خير فراموش نكنين
سلام
اي كاش شما جاي اون دانش آموز بودين تا اين فلك زده ها چند روزي نفسكي از دست شما مي خوردن
نمي دونم به جاي ميز روي چي زدين ولي دعا مي كنم دستتون رو روي جاسوزني وي ميز نزده باشين
يه در به در
چه قدر خوبه كه شما يه خانم ناظم توي نت داريم اگه يكي بي نظمي كنه حالش گرفته ميشه منم به شما پشتم گرمه
سلام خانوم ناظم عزيز
پاييزي هستم
يادتون كه هست ؟
قالب وبلاگتون رو که عوش کردين ظاهرش فوق العاده شد
آهنگ باور نکن اصفهاني رو که ريختم تو گوشيم و با خودم بردم خدمت هر وقت گوش ميکنم ياد شما مي افتم و آرامش بي نظير وبلاگتون
يا علي
با سلام خدمت سركار خانم ناظم وبا تشكر فراوان از زحمات بيدريغتان براي تعليم وتربيت فرزندان اين مرز وبوم . خسته نباشيد.
وبلاگ بسيار جالب پر محتوا وآموزنده ومتنوعي داريد. من خيلي چيزها از وبلاگتان ياد گرفته ام.اميدوارم كه همچنان وبا قوت به اين كار پسنديده ادامه دهيد.
با توجه به تجربياتتان در امور آموزشي وتربيتي وهمچنين خاطرتتان از دوراني كه سركاربه عنوان دانش آموز مدرسه مي رفتيد وهمچنين با توجه نظرات همكارانتان ،از شما سوالي دارم: ، نظرسركار درباره تنبيه بدني در دبستانها و مدارس راهنمائي ،بويژه دبستانها ومدارس راهنمائي پسرانه، كه البته بشكل محدود وبه عنوان آخرين چاره و با رعايت ظوابط خاصي كه باعث صدمه جسمي به دانش آموزان نشود(مانند: كف دستي زدن با چوب به كف دست دانش آموز خاطي يا همان تنبيه سنتي و قديميمان ) ، چيست؟ وآيا تا كنون و در طول خدمت خود، دانش آموزي را تنبيه بدني كرده ايد؟واگر بله،آيا تنيجه مثبتي هم ازآن گرفته ايد؟ البته نظرشخصي من اين است كه در گذشته كه تنبيه بدني درمدارس رايج تر بود ، وضعيت رفتاري و كرداري بچه ها هم در مجموع بهتر بود. اين نظر را من خودم از تعداد زيادي از معلمين قديمي و با تجربه نيز شنيده ام. ميخواهم نظرجنابعالي را در اين مورد بدانم .
كامنت بالا را بصورت ايميل درروزاول آبان براي شما فرستادم ولي تا امروز هيچ جوابي از طرف شما دريافت نكرده ام. اميدوارم اينبار يك جوابي به من بدهيد.
با تشكر و سپاس مجدد
آقاجاني
اربعين بدعتي قديمي
سلام خانم ناظم عصباني
خسته نباشين
اربعين هم تسليت
يه زماني ما لبنان بوديم اونجاها رسم بود توي دعواها يا چاقو كشي نمي كردن يا اگه چاقو رو در مياوردن اگه حريف فرار مي كرد و اينا دستشون به يارو نمي رسيد خودشونو زخمي مي كردن چون مي گفتن آدم وقتي عصباني شد و چاقو كشيد حيفه كه بدون استفاده برگرده توي غلافش...
اونوقت شما ببينين اون حريف بيچاره وقتي مي ديد كه يارو به خودش رحم نمي كنه چه حالي بهش دست مي داد
حالا شده حكايت بعضي ها.. بيچاره اون كه سرش رو كرده بود توي برف.. چه به روزش اومد؟ حتما زودي در رفت
هو الشّاهد
سلام.
بستگي داره از چه زاويه اي ناظمو نگاه كني.
مثلاً من و كفشدار يه ناظم مهربون داشتيم كه با همه بچه ها رفيق بود، وقتي عصباني مي شد خيليا ازش نمي ترسيدن مثل من و كفشدار.
مطالب خوبي ارائه مي كني.
درضمن اربعين حسيني تسليت باد.
سلام خانم ناظم
اول اربعين حسيني رو به شما و بقيه دوستان تسليت ميگم، انشاالله كه تو اين 40 روزي كه گذشته يه تغييري كرده باشيم يا يه قدمي واسه آقا ابا عبدالله برداشته باشيم.
من دقيقا دقيقا دقيقا همينطوري سرم شكسته، دقيقا همينطوري!
اردو بوديم، كلاس اول راهنمايي. ميرفت دنبال توپ، توپ از وسط ميله هاي بسكتبال رد شد، آفتاب دقيقا تو چشمم بود و رنگ ميله ها سفيد. به 1 متري اون ميله وسطيه كه رسيدم متوجهش شدم، اومدم از زيرش رد شم با همون سرعتي كه داشتم!!! محكم پيشونيم خورد بهش و واسه سومين و تا الان آخرين بار شكست!! بعدشم درمونگاه و بخيه. انشاالله كه ديگه واسه هيچ احد الناسي پيش نياد.
خودتونو ناراحت نكنين خانم ناظم عزيز. گاهي اوقات هم بايد بيخيال رفتار بقيه شد!
انشاالله فردا صبح زود ميرم حرم آقاجون اگه زنده بودم و راهم دادن.
مثل هميشه و بيشتر از هميشه البته، به ياد شما بقيه دوستان هستم.
التماس دعاي مخصوص واسه همه.