• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : تاخيرانه ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    با سلام ممنونم با نهال شما آشنا شدم ديروز خاطره اي شبيه نهال از يه دوست شنيدم

    خيلي متاثر شدم اما اونا فعلا خيلي زيان ديدن و نهال اولين قدم رو برداشته کاش ميفهميدن و بر ميگشتند

    پدر و مادرشو ميگم

    ضمنا منم دارم از تنهائي ديوونه ميشم ميشه بهم سر بزني و منو دريابي ممنون ميشم

    پاسخ

    سلام ... بله اين قبيل اتفاقات زياده ... يه سر زدم به وبتون و لذت بردم از نوشته تون ..ممنونم.