سلام
حال شما؟
داستان يا بهتر بگم واقعيت بدي بود كاش آخرش مث قصه ها خوب تموم مي شد
متاسفانه توي مدرسه ما هم خيلي بچه ها ما از روابطشون خبر داريم اما چيكار مي شه كرد خودشون مي خوان بعضي ها كه زدن سيم آخر
مي دونين من لم واسه اونايي مي سوزه كه خيلي ساده هستند و گول مي خورن
من خودم يكي از هم كلاسيام گول يه دختر بزرگتر از خودشو خورد و هر روز با هم قرار مي گذاشتنو آخرشم به جاهاي بد كشيده شد موضوع و اخراج....
خلاصه اميدوارم خداي مهربون همه رو خوب كنه
خانوم ناظم عزيز شما هم ديگه ناراحت نباش خب؟
آخه خدا هم خودش مي دونه كه شما وظيفتونو انجام دادي
مي بوسمتون و خدا نگهدار