سلام
شنيده بوديم از سوسك مي ترسن ولي از موش !!!!!
با يه پست درباره روز زن ومسائل مربوط به آن به روز شدم ومنتظر حضور سبزتان
با احترام
اينكه سارا عاشق بود يا نه ارتباط مستقيمي پيدا ميكنه با تعريف عشق در ذهن من و شما. در تعريف من سارا عاشق نبود.. فقط دچار يه هوس شده بود. يه هوس كه براي دختري كه هميشه هرچي خواسته به دست اورده بايد حتما برآورده ميشد.. پس براش جنگيد. همش دوسال؟ همش دوسال تونست مسائلي رو كه از روز اول جلوي چشمم بود و ميتونست ببينه تحمل كنه؟ همش دوسال؟ نه.. سارا عاشق نبود.. عشق كه تموم نميشه!
عشقي كه سارا مدعيش بوده يه تب بوده فقط.. تبي كه زود عرق كرده.. عشق حقيقي گرمايي يه كه قلب رو پر ميكنه و هرچه ميگذره سوزان تر ميشه...
درستي يا غلطي كار پدر سارا هم باز برميگرده به اينكه از چه زاويه اي نگاهش كنيم. اگر مقصودش از اين تنها گذاشتن اين بوده كه سارا بتونه خودش وعشقش رو محك بزنه و متوجه اشتباهش بشه.. شايد درست بوده. اما اگه مقصودش اين بوده كه حرف خودشو به كرسي بشونه و آزارشون بده.. خب كارش غلطه... اما يه چيزي هم هست.. اينكه ما ميگيم پدر و مادر بايد پشت بچه هاشون باشن تو زندگي تفكريه كه از اونطرفش ميگه بچه ها بايد تو انتخاب همسر نظرات خانواده شون رو لحاظ كنن يا از اون اطاعت كنن.. نميشه كه بچه ها به اين سر قاعده عمل نكنن بعد از اونطرف اصرار داشته باشن كه پدر و مادر به اون سر قاعده پابند باشن و اگه نشدن متهمشون كنن.. از اينور من بگم اين زندگي خودمه و هرجور بخوام انتخاب ميكنم از اونور بگم پدرم وظيفه داره براي حفظ همين « زندگي خودم» به من كمك كنه.. يه مقدار تناقض داره نه؟
چقدر طولاني شد!..راستي خانم ناظم من كه هميشه نوشته هاتون رو ميخونم تا حالا كامنت گذاشته بودم؟ يادم نمياد!
يا علي
اندر حواشي امتحانات خيلي جالب بود . در مورد سارا بايد بگم . حداقلش اين بود كه حالا كه پدر سارا موافقت كرد بايد كمكشون مي كرد . نبايد ريشه هاي عشق اين دوتا رو با تبر بي رحمي قطع مي كرد . فقر قابل حل بود با وجود پدر سارا . عشق كافي نيست . اما يه مقدمه است ...
سلام خانم ناظم عزيزخوبين؟اين دفعه غريب آشنا نتونست حرفهاشو بيان کنه......شايد کمي از اون درد و دلها رو بشه اينجا خوند : "شاسوسا"........
بنام خدايا من اسمه دواء وذکره شفاءحوادث خيلي وقتها غيرقابل باورهستن مثل حادثه اي که براي دوست عزيز وبلاگ نويسمون منتظرکوچک رخ دادهسجاد دراثر يک تصادف درآي سي يو بستريهبراي شفاي منتظرکوچيکمون دعا ميکنيم 313صلوات و4تا دعاي فرج ميخوانيم براي سلامتي سجاد عزيزياحق
با سلام خدمت شما خواهر گرامي
در مورد نوشته اخير شما چيزي نمي نويسم كه اگر بخواهم شروع كنم ،خود تبديل به يك پست وبلاگي خواهد شد....
سلام!قالب جديدتون خيلي قشنگه، و وبلاگ قشنگتونو زيبا تر كرده!!! مبارك باشه. اميدوارم كه هميشه در تغيير و تحول باشيد اونم از نوع جديدش اما بجا و مناسب.
در مورد سارا خانوم و عشقشم ... داستان مفصله و ... بگذريم.ولي اميدوارم كسي تو عشقش كم نياره!!!
موفق باشيد و مظفر.
به نام خدا
سلام عليكم !
عشق ... عقل ... نمي دونم ! اشتباه اكثر آدم ها اينه كه اسم دوست داشتن هاي معموليشون رو ميذارن عشق ... بيش تر ضربه ها رو هم از همين جا مي خورن ... نمي دونم حق با كي بوده ...
ايول شاگرد نه چندان موجه سال اولي ... ولي خيلي حرف زدها ... خدا بخير كنه
به من هم سر بزنيد خوشحال مي شم
يا حق
قالب جديد مبارك .
واقعا كي مقصره ؟ ما كه آخر نفهميديم اين كه ميگن زن و شوهر بايد كفو هم باشن يعني چي ؟ شما فهميديد به منم بگيد .
انقدر ضد و نقيض تو اين زمينه شنيدم كه گيج شدم .
موفق باشيد . التماس دعا
راستش مطلبتون برام تازگي نداشت از اين مسائل زياد ديدم اخر همشون هم همين بود
طلاق و نااميدي و.....
ولي مقصر كيه نمي دونم !!!
فقط ميدونم عشق مثل ساعت شنيه از يه طرف دلتو پر مي كنه از يه طرف عقلت رو خالي
حالا گناه خانواده اين وسط چيه ؟ تقصير دختر و پسر چيه ؟ جامعه چقدر مقصره ؟ .....؟
نمي دونم حكمت حدا چيه . ولي امثال سارا كم نيستن
يارب نظر تو برنگردد
موفق و برقرار باشيد
راستي يادم رفت
قالب نو نو مبارك...
رفتم ديگه خاله..چپ چپ نگاه ميكنيد چرا
سلام خاله....
اول از همه مييام تهران واستون به طرح مبارزه با ترس موش ميزارم كه ديگه جيغ نزنيد !!شما نه ها همون مريخي ها....
در مورد عشقم خاله نميشه مطلق گفت
مثل اين ميمونه كه...بزارين دهنم بسته بمونه ..
ولي مهمترين عامل اينه كه خانواده ها به فرزندانشون اجازه بدن بزرگ بشه...اونم تحت هر شرايطي حتي مرض خودكشي ولي نزارند اينجور اتفاقاتي بيوفته ....
بماند
سهلااااااااام
خيلي دردناك بود تقصير مسلما با پدر ساراس!
اون واقعا عاشق بوده كه دو سال دووم آورده در واقع آقاي پدر بوده كه بويي از عشق نبرده
اگه من بودم به سارا ميگفتم برگرد........!!
قربون خانم ناظم