من هميشه گفتم و براي حرفم هم دليل دارم كه مزهي خيلي از خوردني ها به چرك بودنشونه.
بله. دقيقا به چرك (به كسر كاف اول و سوكون را و كاف ديم)
مثلا لبو.
نميدونم چقدر از لبويي هاي كه بساطشون رو روي دكه پهن ميكنن و تو سرماي پاييز و زمستون بخار آب لبو رو زير نور چراغ گازيشون هوا ميدن، لبو خورديد؛ يا اصلا خورديد يانه.
فقط ميدونم كه لبوي خونگي رو هر كاريش بكني به خوشمزگي همون لبوي خيابوني نميشه.
لبو با اسانس لنگ ( به ضم لام و كسر نون و گاف)
يا مثلا همين جگركي توي گذر خان. گذر خان رو كه ميشناسيد؟
ديروز از جگركي صفائيه بودم كه خيلي زور زنكي همش پنج سيخ تونستم بخورم؛ امروز اما جگركي گذر خان. همون كه گجر هاش رو با همون دستي تيكه تيكه ميكنه كه پول هارو ميشماره. همون كه گوجه هارو روي پيش خون تيكه تيكه ميكنه.
ده تا سيخ جگر و دوتا قلوه و دوتا گوجه خوردم و وقت كم آوردم، حيف.
-----------------------------------------
جان كلام اينكه تجربيات گرانقدر يك غذاي خيابوني خور ثابت ميكند:
مزهي خيلي از خوراكي ها به چركشان است