هر چه تلاش کردم نشد که در سپاس از بزرگواري و لطف خانم ناظم که هميشه باعث شرمندگي من است چيزي ننويسم.
هر چه هم فکر کردم که چه بنويسم ، نتيجه نداشت.
فقط اين که لايق اظهار لطف ايشان نيستم.
براي من يکي که نوشته هاي شما هميشه بسيارمفيد و قابل استفاده بوده
و زوايايي و فضاهايي را براي ما مطرج و روشن کرده که واقعا از آن بي خبر بوديم. آن هم با بياني اين قدردل نشين و جذاب.
جالب است که براي من فقط يک بار فرصت گفتگو با ايشان در ياهو پيش آمد، آن هم زماني که صحبت از رفتن و ننوشتن کردند. و الان خوشحالم که آن اتفاق نيفتاد و همچنان وبلاگ ناظمانه خاطرات و آموخته ها و آموز ش هايش را در اختيار ما ميگذارد.
نکته اي هم در مورد تلخي نوشته ها از نظر خودم بگويم:
اصلا لذت خواندن اين وبلاگ به اين تلخي هاي واقعي است که بيان ميکند. فرار از اين تلخي ها و نشنيدن يا ننوشتنشان درد را دوا نميکند. بايد بشنويم تا بداينم و در واقع بايد از ايشان تشکر کرد به خاطر زحمت بيان آن ها.
چيز هاي ديگري هم مورد نظرم بود که بنويسم ولي از ترس اين که فضا تعارف آلود شود، مي گذارم براي وقتي ديگر.
با آروزي سلامتي و موفقيت و وبلاگي به روز تر براي خانم ناظم گرامي.