• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : زنده ايم بابا ...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 41 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هي
    كاشكي منم مدرسه ميرفتم وامتحان ميدادم وكلي مشق مينوشتم بعدشم همه ي درسامو نمره ي بيست ميگرفتمو كلي ذوق ميكردمو بعد بابايي برام بستني وشكلاتو اينا ميگرفتو...هان راستي من اصلن سلام كردم به خالهي مهربونم كه اصلنم به من سر نميزنههههههههههههه سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

    يه سلام گنده اندازه ي اين همه كه نبودم به خاله ي مهربونم خوبي خاله خاله راستي اين دخملا كه شاگردتن كه اذيتت نميكنن خاله هر كي اذيتت كرد بهش همون نمره ي نوزده رو بده كه ديگه اذيتت نكنه باشه افرين

    پاسخ

    سلام عزيز خاله... خوش اومدي... منكه اومدم و سر زدم... چششم..