تعبير برخي از نويسندگان اين است که حجاب، نوعي شعار سياسي است که برخي گروههاي مبارز آن را براي خود برگزيدهاند، اين شعار ربطي به دين و شريعت ندارد.
به طور خلاصه ميتوان گفت تأکيد وسواس گونه حکومتگزاران کنوني بر حجاب زن، تنها ناشي از يک اعتقاد مذهبي نيست، بلکه در حال حاضر نمادي است که همچون هرمي سياسي در خدمت حفظ مباني زير قرار گرفته است... [1]
محمد سعيد عشماوي نيز همين نظر را دارد.
اين عقيده دو بعد دارد، يکي آن که حجاب امر ديني نيست و ديگر آن که شعار سياسي برخي گروهها قرار گرفته است.
نسبت به قسمت اول در مباحث قبل به تفصيل سخن گفتيم و بطلان اين عقيده و نظر به اثبات رسيد. بنابراين اگر ريشه ديني دارد و مورد تأکيد و توصيه دين قرار گرفته، بخش دوم اين نظر هم باطل است. از آن گذشته اگر حجاب امر ديني است چه مانعي دارد که شعائر ديني، شعار سياسي نيز قرار گيرد. اين امر در امور عبادي خالص دين مانند: حج، نماز جماعت، نماز جمعه و بسياري از آداب و رسوم مانند:منع از تشبه به کفار در لباس و... نيز رعايت شده است.
در اين زمينه علامه سيد محمد حسين فضل الله سخني نغز دارد وي در پاسخ به همين سوال گفته است: