• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : تابستون و ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 18 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    منظورتان همين بود كه مي روند از بزرگتر ها چيزهاي بد بد ياد ميگيرند؟!
    پاسخ

    نچ... اصلا و ابدا .... تازشم اگه اينا به اونا چيزاي بد بد ياد ندن !!!

    سلام

    خوشحالم كه دوباره نوشتين.

    منم با اين كار كه بچه ها برن يه دور مدرسه ي بزرگسال ها و برگردن خيلي موافق نيستم ولي خب آخه مثلا يه بچه كه حالا يه سال دچار مشكل غير مترقبه اي شده و مردود شده گناه داره كه تبعيد بشه مدرسه ي بزرگسال ها! اگه راهي برا اين پيدا بشه خوبه.

    دو در؟! اصولا با با دودر كردن خيلي حال مي كنم، نمي دانم چرا!

    يا علي

    پاسخ

    سلام: ممنون ولي مگه قرار بود ننويسم؟؟ خب من فکر ميکنم که بايد گزينشي باشه. خب منم همينطور.. علي يارتون..

    سلام خانوم ناظم گل

    خيلي كم پيدا شدي اين رسم روزگار نيست نمي گي ما روزي چند بار لينك وبلاگت را باز مي كنيم مي خوايم يه مطلبي بخوني ولي به در بسته مي خوريم اخه چرا؟ مارو بدعادت كرده بوديد ولي حالا چي؟

    فعلا همين من بعدا برمي گردم........

    پاسخ

    سلام عزيز دلم: چي بگم؟؟ واااي شرمنده ام باور کنين. چشم مينويسم. آخه تابستونه و سوژه هم !!!! خوش آمديد..
     <      1   2