• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : خانوم ناظم بداخلاق !
  • نظرات : 4 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    با سلام

    هر که اول بنگرد پايان کار

    اندر آخر او نگردد شرمسار


    انجمن فرزانگان كوير
    .

    سلام

    چقدر از اين مينا ها زياده.

    دعا كنيم يه نفر بياد و همه رو نجات بده

    آمين

    اوووو بابا يكي دو تا از موضوعاتتونو خوندم همشه كه در مورد گريه و غم و غصه است كه

    بابا شمام عجب كاري دارينا

    روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسياردردش آمد ...


    يک روحاني اوراديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
    يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آنرا اندازه گرفت!
    يک روزنامه نگار در مورد دردهايش بااو مصاحبه کرد!
    يک يوگيست به او گفت : اينچا هوهم چنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
    يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
    يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
    يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
    يک تقويت کننده فکر اورانصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
    يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي ازپاهات رو بشکني!!!
    سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

    سلام

    من كه خيلي بچه بودم و اين ناظممون خانم بود ازش اصلا خوشم نميومد چون مارو با شيلنك ميزد

    بعدش داداش تو ميگي دعواش ميكني بنده خدا زهرهش ميتركه وقتي شمارو ميبينه اونوقت ميگي چرا نميومد دفترم

    خب يكم مهربون باش خوش اخلاق باش

    اون زمان كه من سال اول دوم دبيرستان بودم يه خورده اي شر بودم انظباط(16) بعد اين ناظممون هي ميگفت باباتو بيار يه بار بهش گفتم داداش من اگه قرار رفتارمو عوض كنم يا نصيحت بشنوم بايد به خودم بگي به بابام چي كار داري

    اون يبار فقط اخر سال ميومد كارناممو بگيره و اونوقتم ميگفت محسن تو چندمو ميخوني و تو كدوم مدرسه ميخوني تا بيايم كارنامتو بگيريم

    بعد يه چيزيم كه بود هيشكي رو نميشناختن و هميشه با والدينشون ميگفتن اين خيلي باهوشه ولي نميدونم چرا درس نميخونه

    سلام

    من كه خيلي بچه بودم و اين ناظممون خانم بود ازش اصلا خوشم نميومد چون مارو با شيلنك ميزد

    بعدش داداش تو ميگي دعواش ميكني بنده خدا زهرهش ميتركه وقتي شمارو ميبينه اونوقت ميگي چرا نميومد دفترم

    خب يكم مهربون باش خوش اخلاق باش

    اون زمان كه من سال اول دوم دبيرستان بودم يه خورده اي شر بودم انظباط(16) بعد اين ناظممون هي ميگفت باباتو بيار يه بار بهش گفتم داداش من اگه قرار رفتارمو عوض كنم يا نصيحت بشنوم بايد به خودم بگي به بابام چي كار داري

    اون يبار فقط اخر سال ميومد كارناممو بگيره و اونوقتم ميگفت محسن تو چندمو ميخوني و تو كدوم مدرسه ميخوني تا بيايم كارنامتو بگيريم

    بعد يه چيزيم كه بود هيشكي رو نميشناختن و هميشه با والدينشون ميگفتن اين خيلي باهوشه ولي نميدونم چرا درس نميخونه بعدش در مورد اين جريان اين دختره يه اصطلاحي هست كه ميگه به ادم بدبخت بيچاره خيليا ميگن اخييي طفلي ولي نون شبشو هيشكي نميده يا مصداق بارز اين داستان كه ميگه

    روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسياردردش آمد ...


    يک روحاني اوراديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
    يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آنرا اندازه گرفت!
    يک روزنامه نگار در مورد دردهايش بااو مصاحبه کرد!
    يک يوگيست به او گفت : اينچا هوهم چنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
    يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
    يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
    يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
    يک تقويت کننده فکر اورانصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
    يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي ازپاهات رو بشکني!!!
    سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

    سلام

    خوبه به وبلاگ مدرسه ما هم سري بزنيد و اگر خواستيد تبادل لنيكي با هم داتشه باشيم

    وبلاگتون لايف تعريف و تمجيد است

    با سلام ،،،

    با شکوه ترين نماز جمعه تاريخ ايران در 14 خرداد به امامت امام خامنه اي مرقد مطهر امام خميني قدس سره .
    جبهه وبلاگي غدير بار ديگراز شما دوستان قلم به دست و وبلاگنويسان متعهد که بار ها در ايجاد موج هاي وبلاگي همکاري و همياري فرموده ايد در اين موج نيزدعوت بعمل مي آورد تا در کنار يکديگر فضا را با حرکت خدا پسندانه معطر سازيد .
    دوستان متن اين پست را يا متون خود را در پست هاي وبلاگ خود قرار داده و ديگر دوستان را به شرکت در اين موج دعوت نمايند .

    دوستان حامي و شرکت کننده ميتوانند کد بنر سه گوش را در وبلاگهاي خود قرار دهند و همچنين لينک بنر چهار گوش را در مطالب و تبليغات در مورد موج استفاده نمايندضمنا از تصاويري و پستهاي در مورد اين نماز با شکوه که شما پست بزنيد در يک بخش در جبهه معرفي خواهد شد

    جبهه وبلاگى غدير : ( http://jwg.parsiblog.com )
    موج وبلاگي با ولايت از خرداد تا هميشه : ( http://jwg.parsiblog.com/1472004.htm )

    موفق و سربلند باشيد ،،،

    سلام

    زندگي بافتن يك قاليست

    نه همان نقش ونگاري كه خودت ميخواهي

    نقشه را اوست كه تعيين كرده

    تو در اين بين فقط مي بافي

    نقشه را خوب ببين نقشه راخوب بباف

    نكندآخرسرقالي زندگيت راهيچ كس نخرد.......

    لينک اصلاح شد:
    http://meshkat379.parsiblog.com/1471312.htm
    سلام بازي وبلاگي يه خاطره از امام آغاز شده به رسم ادب شما بزرگوار را به درج خاطره خود يا دوستانتون در اين بازي دعوت مي كنم.
    http://meshkat379.parsiblog.com/1471191.htm

    منتظرتون هستم

    سلام
    چرا کامنت منو عمومي نکرديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    سلام... کدوم؟ چيزي نبود که..هر چي بود عمومي شد
    يا رئوف
    سلام خيلي ناراحت کننده بود
    چقدر ادها مشکل دارند
    راستي شما ناظم چه مقطعي هستيد
    من اون مطلب که تو همايش انتخاب شد رو هم خونده بودم قبلا بنظرم خيلي خوب بود
    بوودين ؟؟
    شما تو همايش بودين ؟؟؟؟

    پس چرا من نفهميدم اگه بودين !
    من جلو دره ورودي بودم كه
    سلام .
    اي ول به شما‌!
    كناره وبلاگم هست ولي ميگم .
    مُخ تَـــش اسمه يه عروسكه كه يه چند ساليه باهامه ! از اين عروسكاي نمايشيه . از اينا كه مسره تو دست ! نه ! دست ميره توش !!
    يعني مُخو در نظر بگيرين بعد تهش ! تَه ِ مُخ !
       1   2      >