• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : شرمنده استاد ، اين هفته معلم نيستم....
  • نظرات : 27 خصوصي ، 88 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام/نميدونم دوم يا سوم دبستان بود و هقته معلم و روز معلم بود و بچه ها هرکي يه کادويي تهيه کرده بود و حتي بعضي از بچه ها چون کادوشون سنگين و بزرگ بود گفته بودند سر همون زنگ که مراسم بود باباشون يا مادرشون براشون بياره ؛ کادوها روي ميز معلم گذاشته شده بود و و معلم اومد تو کلاسو بعد تبريک و اين حرفا بچه ها جمع شدند که معلم کادوها رو باز کنه و کادوها باز شد تا نوبت به يه کادو رسيد که اندازش به اندازه گردي کف دست بود و همه بچه ها ميگفتند اين چيه و مال کيه ؛ بعد معلممون گفت اين مال کيه و دست يکي از بچه ها بالا رفت( اين بنده خدا اصلا خانوادش وضع مالي خوبي نداشتند)وقتي معلم کادو رو باز کرد توش دو تا قرقره نخ سفيد بود ؛ طفلک اون دختر خيلي سرخ شد و خجالت کشيد و معلممونم يه مکثي کردو ولي زود خودشو جمع کرد و خيلي ازش تشکر کرد(هنوزم بعد از گذشت اين سالها وقتي دارم اين خاطره رو مينويسم اشک توي چشام جمع شد)/راستشو بخواين اون روز خيلي از روز معلم و اين برنامه ها بدم اومد وقتي اون دخترو ديدم که اينجور خجالت کشيد.ارزش معلم خيلي بيشتر از اين حرفاست که ما با چندتا کادو بخوايم ازش تشکر کنيم و اصلا احتياجي به اين برنامه ها نداره و همون حق واقعي خودشو بگيره راضيه ولي ايکاش يه تشکر درست و به جا و يه برنامه حساب شده از طرف خود اموزش و پرورش انجام بشه که نه شاگردي خجالت استاد بکشه و نه استاد طفلک بمونه چي بگه و چيکار کنه.خانم ناظم روزتون مبارک و اميدوارم هيچوقت خجالت زده و شرمنده کسي نباشيد و محکم و استوار بمونيد.

    پاسخ

    سلام گلم با اين خاطرت دلمو به درد آوردي.ممنونم . شما هم همينطور.