• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : يوم الكارنامه، يوم الحسرت
  • نظرات : 9 خصوصي ، 40 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عجب ... ولي من نمره دادم همين چند هفته پيش ... گفت و گفتم و گفت و گفتم تا اينكه گفت ... اون چيزايي كه به بچه هاي شهري مي دين به بچه هاي ما هم بدين بعد ملاك قبولي رو ده فرض كنين واسه اين بچه روستايي ها...آقا بخدا اين بچه نون آور خونه است ...تابستونه و فصل درو... تابستونا با همين چندرغازي كه ميگيره كمك حالمه ... كميته هم كه چند ماهه هيچي نداده ...و ...!‏ رو كردم به قاسم گفتم ماضي رو صرف كن بينم گل پسر ... فعل فعلا فعلو ... گفتم تو كه اينا رو بلدي پس چرا نه و نيم شدي ؟...
    پاسخ

    ؟؟؟ شايد اگه منم در اون شرايط بودم ... نميدونم که چه ميکردم؟؟؟