• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : ما چيكارَ بيديم؟؟
  • نظرات : 7 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خاله...

    چرا عده اي متن رو نفهميدن ؟؟اگه اسمايل هاي ناز ميخواين بگيد بهتون معرفي كنم

    يادمه توي مدرسه هروقت ميخواستيم خودمون رو لوس كنيم ناظم رو جلو ميكرديم..هر وقت ميخواستيم غيبت كنيم اونم از نوع اصلاح كننده واسه معلم ها ناظم رو هم بدبخت زير بار گناه غيبت ميبرديم..

    روزي هم كه واسه درس حرفه و فن اش پختيم يادمون رفت واسه ناظم نگه داريم (يعني ناظم ها !!!!)

    بيچاره مدارسي كه مابوديم واسه هر پايه يه ناظم داشت و بيچاره ها نفس ميكشيدند مدير ميگفت :خانوم پايه فلان..بچه هات خوبن ؟؟!!!

    يادمه دبيرستان از يه ناظمي كتك هم خوردم..اونم با خط كش..به خاطر دزدي برگه هاي امتحاني از فايل معلم ديفرانسيلمون !!!(چندتا رو با هم تنبيه كرد به شرطي كه كسي نفهمه ما چي كار كرديم !!)

    يادش بخير ..

    من كه كلي خاطراتم زنده شد...

    زندگيتون سر اسر اميد و مهربوني خاله ..

    يا حق

    پاسخ

    نميدونم ....بيچاره ناظمها!!! دقيقا مدرسه ما هم همينه.واااااااااي چه کاري !!!به همچنين نازنينم. حق نگهدارت.