سلام ...كاش مي دانستي در پشت آن لبخند شيرينم، چه دردي نهفته بود...كاش آنوقت كه غم را بر لبانم شوق مي كردم تا تو مبادا دل مهربانت از جا بلرزد ، مرا درك مي كردي ، راستي ،تو هم ... تو هم درد را مي فهمي؟ جور زمانه ي نامرد را مي فهمي؟ تو هم گاهي گرمي اشكت ، سرماي گونه هاي يخ زده ات را مي نوازد؟مي گويند، توكل زيباست، اميد واژه ي قشنگيست، دوست داشتن حكايت شيريني دارد ... راستي تو اينها كه مي گويند را، مي فهمي؟همنفس! گرماي نجواي شبانه ي دعاي تو ،قلب سرد ترك خورده ي خسته ام را مرحم است، توشه ام را پر از دعاي خيرت كن و مرا به خدايم بسپار!صفاي قلمت ... ياحق!----------------------------------------------------------پ.ن1:چرا با ما اينكارا رو مي كني؟ مگه ما روز عيدي چه گناهي داريم كه شما بايد ما رو دق(دغ!!) بديد؟! نكن اينكارا رو باما ... يه چارتا خاطره ي خوب بگو ! اينقدر بهتون گفتم فيلماي خشانت بار نبينين ، گوش نميديدن كه! باعث ميشه خاطرات غمگولانه تون بيشتر توي ذهنتون بمونه!عمرا ديگه بيام!پ.ن2: خير سرمون خواستم كسي نفهمه من كيم؟! مثلا خداحافظي كرده بوديم خاله! اين خواهرزاده ي كور كچلت رو هم ازياد نبر ، توشه ي ما رو هم پر دعا كن ...حالا خداحافظ ...ياحق!