• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : روياي گمشده...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 36 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هيشكي! 

    سلام ...:baby



    كاش مي دانستي در پشت آن لبخند شيرينم، چه دردي نهفته بود...كاش آنوقت كه غم را بر لبانم شوق مي كردم تا تو مبادا دل مهربانت از جا بلرزد ، مرا درك مي كردي ، راستي ،تو هم ... تو هم درد را مي فهمي؟ جور زمانه ي نامرد را مي فهمي؟ تو هم گاهي گرمي اشكت ، سرماي گونه هاي يخ زده ات را مي نوازد؟مي گويند، توكل زيباست، اميد واژه ي قشنگيست، دوست داشتن حكايت شيريني دارد ... راستي تو اينها كه مي گويند را، مي فهمي؟
    همنفس! گرماي نجواي شبانه ي دعاي تو ،قلب سرد ترك خورده ي خسته ام را مرحم است، توشه ام را پر از دعاي خيرت كن و مرا به خدايم بسپار!

    صفاي قلمت ... ياحق!
    ----------------------------------------------------------
    پ.ن1:چرا با ما اينكارا رو مي كني؟ مگه ما روز عيدي چه گناهي داريم كه شما بايد ما رو دق(دغ!!) بديد؟! نكن اينكارا رو باما ... يه چارتا خاطره ي خوب بگو ! اينقدر بهتون گفتم فيلماي خشانت بار نبينين ، گوش نميديدن كه! باعث ميشه خاطرات غمگولانه تون بيشتر توي ذهنتون بمونه!
    عمرا ديگه بيام!
    پ.ن2: خير سرمون خواستم كسي نفهمه من كيم؟! مثلا خداحافظي كرده بوديم خاله! اين خواهرزاده ي كور كچلت رو هم ازياد نبر ، توشه ي ما رو هم پر دعا كن ...حالا خداحافظ ...ياحق!

    پاسخ

    سلام: منم كه اصلا نشناختم.مخصوصا با اون صفاي قلمت گفتنتون. ببينم از لايه اوزون بنويسم خوبه؟؟ يا از خواص گوجه فرنگي؟؟؟ تمومه روزمون قاطي فيلم بودن ميگذره و متوجه نيستيم. خداحافظي برا چي؟؟ حق نگهدارتون.