• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : توهم فانتزي
  • نظرات : 18 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حالم از كنكور به هم ميخوره..

    يادمه روزي كه نتيجه كنكورم اومد ناظممون صبح هفت بود زنگ زد ند كه چي كار كردي؟..منم توي خواب الودگي گفتم:چشم خانوم مييام مدرسه ...هنوزم كه هنوزه وقتي ميبيننم ميخندن و ميگن:دانشجوي خواب آلود

    تلخي؟به نظرم يك هزارم اتفاقات دبيرستان دخترونه رو نميگين..چرا از روابط نميگين..همون روابط لعنتي كه همه مون رو به گند د اره ميكشه..

    شرمنده امروز يه كم عصبي بودم ..كامنتم هم تحت تاثير قرار گرفت..

    ماه رمضون شدا...واسم دعا ميكنيد؟؟؟؟؟؟خواهش ميكنم..

    پاسخ

    نگين جونم!!!! سلام سلامتي مياره ها!!! چرا حالا انقدر عصبي شدي؟؟؟ روابط!!! چي بگم ؟؟؟ گفتم كه اگه همه چي رو بگم يحتمل فيلتر بشم. كي جرات داره كه دعا نكنه:دي قربانت.