• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : خانم ناظم واقعي و تبعيدي!!
  • نظرات : 7 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باسلام خدمت سركار خانم ناظم محترم راستش توقضيه زيارت طلبيدن خيلي مهمه يعني وقتي امام رضا كسي رو به خدمتش طلبيد من و شما كي باشيم كه بهش اجازه بديم يا نه ميخوام داستاني رو براتون نقل كنم كه البته واقعيه دو نفر به اسم رضا تو محله قديم ما بودن كه يكيش بازاري و يكيش هم خيلي فقير و خادم مسجد ما بوده - البته اينو بابابزرگم تعريف ميكرد - و اون فقيره امام رضا رو خيلي دوست داشته وهميشه ميگفته من دوست دارم وقتي مردم منو كنار قبر امام خاك كنن اما چون فقير بوده زياد به اين قضيه اميدي نداشته تا اينكه دست بر قضا هردو تا آقا رضا تو غروب يه روز با هم فوت ميكنن و چون هوا تاريك ميشه جسد هردو رو ميزارن تو مسجد تا فردا .

    اما قرار بوده كه اقا رضاي پولدار رو طبق وصيتش ببرن مشهد و خادم مسجد رو هم تو قبرستون حياط مسجد دفن كنن اما يه اشتباه كوچيكي اين وسط باعث ميشه كه خام مسجد سراز مشهددربياره و ...

    خانواده آقا رضا هم ميگن حتما آقا اين جوري صلاح دونسته و خادم مسجد رو همونجا توي قبري كه پدرشون سالها پيش براي خودش خريده بود دفن ميكنن و برميگردن ...

    ببخشيد قلم ما اگه به خوبي شما نبود ...

    ياعلي

    پاسخ

    سلام: واقعا که عين واقعيت رو گفتين. درسته و چه جريان تکان دهنده اي بود. ممنونم.