• وبلاگ : نوشته هاي يك ناظم
  • يادداشت : نگرد نيست !!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 
    واي...توي زندگيم از يه چيزي بيشتر از همه متنفر بودم اونم ناظم جماعت بود.ولي نمي دونم چرا وقتي مطلبهاتونو خوندم احساس كردم نه بابا ناظم هام مثل اينكه خيلي بد نيستن ولييييي خداييش هيچ وقت با من خوب برخورد نكردن منم نامردي نكردم تا جايي كه مي شد اذيت كردم و الانم كه پيشم تو اين 2 ماهه مي كنم.البته از حق نگذريم اين آخريه آدمه خوبيه.بهم مي گه حيف كه خيلي دوست دارم مگر نه پدرتو در مي آوردم.شما خودتون مي دونين كه يه معلم يا ناظم فرقي نداره چقدر مي تونه توي روحيه ي بچه ها تاثير بذاره.من پر مشكل بودم.پر درد بودم ولي هيچ وقت نفهميدن و من به يه شكله ديگه خودم و خالي كردم.هميشه شيطون ترينها پر درد ترينها هستن...مي خوام نظرتونو بدونم
    پاسخ

    خوب ميکني. منم از ناظم جماعت زياد خوشم نمياد:دي......آره يه کمم ميتونن خوب باشن. ...از شوخي گذشته قطعا اين رفتاراي امثال من هست که شما رو از ناظم جماعت ناراحت کرده. درسته. در هر حال من در خدمتم به جاي تموم اذيتهايي که شدين.