سلام عليكم ...
به گمونم اون مدرسه يه چيزي شبيه كشتارگاهه!!!
چقدر تلفاتي دارين شما؟ مگه با بچه هاي مردم چيكار مي كنين ؟!
ولي شما هم انگار فيلم ترسناك زياد مي بينين كه اين جزييات رو اينقدر با آب و تاب تعريف مي كنين ...
چي؟ بميرم؟! چشم ... منم عسل ميشم البته مردونه! ...
ولي يه پيشنهاد دارم، براي اينكه از نوع بيماري بچه ها خبر دار باشين ، اول هر ترم از والدينشون بخواين تا فرم هايي رو براتون پر كنن كه شامل نوع بيماري بچه ها و دارو ها و اقدامات اوليه اي كه معمولا توي اونجور موقع خود والدين انجام ميدن رو بنويسن و همچنين يه سري از داروهايي رو كه براي اقدامات پيشگيرانه ي بعدي نيازه بيارن به مدرسه بدن و شما اين وظيفه رو به عهده ي مربي بهداشت و يا امور تربيتي بذارين كه به اون دارو ها سر و سامون بده ... به نظرم با اين كار هم دست پاچه نميشين و هم اينكه جلوي خيلي از عوارض بعدي گرفته ميشه و همچنين آمار خوبي از وضعيت جسمي و روحي بچه ها دستتون مياد .. ميشه با وزارت بهداشت هم براي تهيه ي دارو و يا اقدامات فوريتي، هماهنگ كرد ...
خدا سايه ي مادراي مهربوني مثل شما رو كه براي همه بي منت مادري مي كنيد از سر بچه ها كم نكنه .... همه بگن آميـــــــــن !...
ما رو هم دعا كنيد ...ياحق!
سلام
برد عشق و جنون سوي دشتم
شور ديوانگي به گلگشتم
دل به خوناب ديده آغشتم
جرعه اي در كشيدم و گشتم
فارغ از رنج وعقل و زحمت هوش
...........
اي دل . بقول ستايش نه سري نه سلامي نه همدلي.
پست قبلي كه تحويلمون نگرفتي و نيومدي
الانم با يه مطلب جديد به روزم
اگه نياي ديگه سر به كوه و بيابون مي زارم
ولي قربونت برم تو كه ميدوني من عاشق كارمم و بايد صبح اول وقت با يه يا علي شروع كنم . پس بدو بيا . با يه نظر به گلي و مهربوني خودت.
بسم رب النور
تو با مني انسان.مسئوليتت با من است!وظيفه سنگيني بر دوش داري... سختي هايت فراموش خواهد شد. روزهاي خوب،ظلم ها را از يادت خواهد برد.نازنين عاجز من...تحمل کن اين دقايق سخت را.روز هاي افتابي در راهند.
سلام خدمت شما دوست عزيز
شرمنده از اينكه دير خدمت رسيدم بابت تشكر بخاطر شركت در ختم قرآني كه در وبلاگ سرزمين نور برگزار شد
براتون آرزوي موفقيت روزافزون دارم
يا حق
سلام و خسته نباشيد.
شرمنده ام که خيلي وقته خدمت نرسيدم.البته شما هم خيلي وقته تشريف نياورديد.
در هر حال موفق باشيد.
دوستون دارم ديونه هاي من
اينم مهرش
پوست زبون گاو
خيلي
ايشالا كه تا هميشه تن و روح همه بچه ها سالم باشه و سايه مهربون و سلامت شما هم به سرشون مستدام
دردهاي آشنا
دردهاي بومي غريب
دردهاي خانگي
دردهاي کهنه ي لجوج
.....
به نام خدا
كساني كه گرسنه و با هزاران فكر و خيال از مشكلات فردا سر به بالين ميگذارند غالباً به درگاه خدا گله مند ميخوابند و آه و زاري ميكنند .
آيا شما نميخواهيد شاكي درگاه خداي بزرگ و مهربان را كه همه چيزت از اوست كم كني ؛ و با اين كار خداي بزرگ را خوشنود و برگه امتحاني خويش را درخشان نمايي .
بزرگان دين ما به ما آموخته اند كه نگذاريم گرسنه اي و درمانده اي در جامعه وجود داشته باشد .و اگر اين گونه بوديم براي جذب بندگان عاصي و كافر نيازي به استدلالات پيچيده و آنچنانه نخواهد بود و بندگان خدا اينقدر گريز پا نخواهند بود و جامعه ي ما الگوي ديگر جوامع خواهد بود .
خداوند با قوانيني چون كفّاره و زكات و خمس و امثال آن به فكر بندگانش بوده و آنها را به هر صورت از نعمتهاي خويش برخوردار خواهد كرد امّا اگر كسي بتواند واسطه ي اين روزي رساني باشد افتخار بزرگي است كه اهل بيت عصمت و طهارت مفتخر به اين افتخار بوده اند اگر شما هم ميخواهيد كه از آن بزرگان عليهم السّلام پيروي كنيد پس بسم الله .
آدرس نيازمندي را براي كمك اگر طالبيد خبرم كنيد .
ياعلي و خدانگهدار
خسته نباشيد .
خيلي ممنون از نظر لطفتون .
راستش حسابي درگير چند تا كلاس المپياد شدم . دعا كنيد . دو تا از شاگردام عجيب استعدادي دارن . منم فعلا تمام وقتم رو گذاشتم رو كار هندسه اونا . خدا كنه قبول بشن . البته من كه اميدوارم تا خدا چي بخواد . دارم همين طوري مقاله و سوال سرچ مي كنم .
يه پا خودم دارم اقليدس ميشم .
التماس دعا برا موفقيت شاگردام . و باز هم ممنون .
از شوراي دانش آموزي فقط اينو يادمه كه يه بار تو دبيرستان توش تقلب كرديم و دو سه نفري همه چيزو بهم زديم و بعد براي تنبيه يه روز پشت در دفتر ناظم وايستاديم . آخرشم خودش يادش رفت و يواشكي همه چي تموم شد...
---------------------
دست آدماي برفي توي مهتابواسه ابري كردنت خيلي كوتاه بودنقشه شكستن حصر نگاهتاز همون اول قصه اشتباه بود...--------------------------------------------------------( از اينکه آپديت وبلاگمو کپي پيست ميکنم شرمنده ام اما ناگزير )منتظر عبور باراني شما هستم...[گل]