لبي كه تشنه ماند
دستي كه افتاد
كودكي كه گريست
سري كه بر نيزه رفت
بدني كه برهنه شد
انگشتي كه قطع شد
گوشواره اي كه كنده شد
و پاهايي كه پر از خار شد
حالا زينب امير اين كاروان بود
تابستونها وقتي توي گرماي بعد از ظهر داخل تاكسي ميشينم و توي سكون لعنتي ترافيك ميبينم كه چطور دختر جوان كناردستم ، نگه داشتن چادر و حريمش براش مهمتر از اون گرماي طاقت فرساست...وقتي از پشت شيشه به بيرون نگاه ميكنم و اون ريختهاي كذايي...وقتي به خودم و تيشرت نازكي كه تنها پوشش تابستونيمه و باز اون كلافه شدن از گرما و ...به خدا ميگم ... با وجود اين گرما ، نيش خندهاي اون بيرونيا ، اين مدهاي كذايي كه هر كدومشون يه جور كلاس و ابهت تو دل صاحباشون انداخته و ...خدايا چطور پاداش ميدي اين صبر و طاقت رو؟!اين ايمان رو...
سلام دوست عزيز .
با ادامه بحث مقبوليت عبادت در درگاه الهي و ملزومات آن در خدمتم
سلام خانوم معلم
ديديد دوباره يتيم شديم
ميبيني خانوم
بازم صداي گريه خانوم مياد
خانوم معلم
صداي گريه هاي دختر كوچولوي
اربابو ميشنوي؟
الهي بميرم
ميبيني چجوري داره گريه ميكنه
آخه باباشو ميخواد
هنو كوچولوهه
هنو دستاي كوچولوش نميتونه
زنجير به اين بزرگيرو تحمل كنه
صداي قدماي عمه مياد
الهي بميرم خانوم معلم
ببين چقده قدش خميده
الهي بميرم خانوم
اگه باباش علي بفهمه
اگه باباش علي بود كه
اينا ديگه به خودشون اجازه نميدن
سيلي بزن تو گوش نوش
واي خانوم معلم
رقيه عموشو ميخواد
ميميرم برات
براي تو و غم تو چشات
جوونيم آقا نذر روضه هات
اي شه كرم
عمري نوكرم
نزار عقده شه
ديدن حرم
سلام خانم ناظم
دست شما درد نكنه .. مطلب مفيدي بودراستي تا كي بايد اين افراط و تفريط ها ما را به ناكجا آبادها ببرد ؟من متن نوشته ي اخوي را نخواندم اما از نوشته هاي شما مي توان فهميد كه چه نوشته است ... امروز دختران خودمان كه مثلا با حجابند آيا برمي تابند روبنده و پوشيه را ؟
و چرا ما بايد بخاطر يك حسنه واجباتمان را هم مورد استهزاء و تمسخر ديگران قرار دهيم؟ امروز شرايط پنجاه سال پيش نيست كه .. هست ؟امروز ما داريم بهاي همين افراطهاي اول انقلاب را مي پردازيم .. روزگاري همين رجال حزب اللهي پيراهن آستين كوتاه را برنمي تابيدند و در پيراهنهايي ابتكار كردند كه تا زانو بود و بايد حتما آن را رئي شلوار مي انداختند .. چون پيرهن را توي شلوار كردن سوغات انگليسي ها بود .. امروز خود اين حضرات با پيراهن آستين كوتاه حتي پشت تريبون مي روند و سخنراني مي كنند و مي گويند اشكالي ندارد كه .. شرعا حرام نيست كه ..
مگر آنروز كه شما سخت مي گرفتيد حرام بود ؟ يا اينكه حرام را ما تعريف مي كنيم ؟
خانم ناظم گرامي .. افراط و تفزيط ها را دريابيد .. جوانان اين مرزو بوم و بالتبع دختران شما دين گريز نيستند .. اينها شيوه گريزند ..من اين را ديده ام و اثبات كرده ام .. در فرهنگسراي ... وقتي براي همين دخترهاي ظاهرا بي دين و بد حجاب كه نه بي حجاب صحبت مي كردم حال و هواي خدايي را در آنان ديدم و هنوز بسياري از آنان با من در تماسند و از احكامشان مي پرسند .. از خدا از اعتقادات از نماز و ووو كساني كه ظاهرشان به ذهن شما اجازه نمي دهد خيال كنيد اهل رو به قبله ايستادنند ..
خودشان مي گويند ما از اين منبر ومحراب هايي كه دينمان را اينجوري معرفي مي كننند بيزاريم نه از دين و نه از مردان و زنان متدين ..
چقدر حرف زدم .. دلم پر است خانم ناظم و شما ها مسئوليتي سنگين داريد ... بخواهيد يا نخواهيد
اي واي بازم موبايلم دار هزنگ مي زنه .. مثل اينكه به اين وب حساسيت داره
سلام
واقعا زيبا ولي بايد بگم بيشتر از اون آقا، اون خانم مقصر هست
اگه خانوما توي طريقه لباس پوشيدن و آرايش بيشتر توجه كنن هيچ پس يا مردي جرات نمي كنه بهش نگاه چپ بندازه
با بعد از شهدا ما چه كرده ايم به روزم و منتظر حضور سبز شما
يا محمد و علي
سلام، ضمن تشكر از خانوم ناظم و متن كاملشون بايد توضيحاتي رو خدمت برادر عشقي 007 ببخشيد 006 بدم:
اول اينكه اون خانومايي كه عكسشون با پوشيه در وبلاگ ايشون به نمايش در آمده و با توضيحات تمسخر آميزي هم همراه است نشان از عدم شناخت اين برادر محترم نسبت به فرهنگ حوزه خليج و برخي تندروهاي داغتر از كاسه آش كشور خودمون داره. اينجانب در سفري كه به كشور عربستان سعودي داشتم و همراه خانواده به حج عمره مشرف شدم ديدم كه خانومهاي آنجا پوشيه را بعنوان جزيي از لباس خود ميدانند يه چيزي تو مايه هاي كلاه پهلوي خودمون كه يه زماني همه مردها موظف به گذاشتن آن بودند. يه روز كه داشتم هنگام نماز جماعت از باب الفتح وارد مسجد الحرام ميشدم با چشماي خودم مشاهده كردم كه خانومي كه در صف نماز نشسته بود نه تنها پوشيه را از رويش كنار زد بلكه تمام آنچه كه بر سرش بود را درآورد و به منظم كردن موي سرش پرداخت. اين صحنه آنقدر سريع و يكباره اتفاق افتاد كه من و همسرم هاج و واج مانديم كه كنار خانه خدا، زني با پوشيه و لحظاتي بعد بدون حتي روسري در انظار عمومي. مدتها در فكر بودم كه چه شد ؟ عزيزي به من گفت : پوشيه جزء لباس زنهاي عرب است كه بعضي از خانومهاي ايراني به تقليد از آن استفاده ميكنند. حالا منظور خانومهاي ايراني چيست من كه خودنمايي بيشتر اسمش را ميگذارم چون اگر براي عربها پوشيه جزيي از لباس و فرهنگ است براي ما كه نيست.
به نظرم بد نيست آقايون هم يك مقداري چشمان مبارك را درويش كنند
باور كنيد اگر خانومها پوشيه هم بگذارند اونها طالب ميشند كه خانومها چشمهاشون رو هم بپوشونند
البته خدا از ته دلشون بشنوه
سلام.حالا كه شما لينك مطلب بنده رو بخاطر عدم تبليغ نميگذاريد، خودم براي رفع سردرگمي خوانندگان گراميتان اينجا كامنت ميگذارم تا بدانند كه خانم ناظم به مطلب من ايراد گرفته اند. البته من حرف خاصي نزدم و صرفا يك سري نصوير واضح و گويا گذاشته ام.كامنت گذاشتن كه ديگه مشكل نداره؟ كامنت حق مسلم خواننده است
موافقـــــم. ما كه نفهميديم قضيه چيه. كاش حداقل آدرس اين اخوي رو اينجا گذاشته بوديد. يا يه دو سه خط مينوشتيد كه انگيزه نوشتن اين يادداشت چي بوده.
در هر صورت. حجاب كيلويي چند، روز جهاني زن را بچسب!
خدانگهدار. راستي! من كمكم دارم از اين زمينه تيره وبلاگتان خسته ميشوم. جهت اطلاع.