
سلام
يادداشتتون و كامنتها رو خوندم. چي بايد بگيم؟
چند وقت پيش داشتم با يه خانوم وبلاگنويس كه رسما كافر هستن و فمنيست هم هستن صحبت ميكردم. ميگفت شماها كه حكومت رو قبول داريد، هيچ مشكلي نداريد و راحت داريد زندگيتون رو ميكنيد. گفتم اصلا اين طور نيست.
گفتم بهشون كه ما كه انقلاب رو قبول داريم، بيشتر از شما -كه ميخايد سر به تن حكومت اسلامي نباشه- زجر ميكشيم. گفتم كه شما شايد توي تجمع پارك لاله دستگير بشيد، اما دلتون خوش ميشه كه داريد دشمنتون رو زمين ميزنيد. گفتم خيالتون راحته كه مرزتون رو كاملا شناختيد و داريد به اونايي كه اون طرف مرزهاي آرماني شما هستن حمله ميكنيد.
بهش گفتم اما ما چي؟ بهش گفتم آدم هر چي به هدف نزديكتر بشه، دغدغهش بيشتر ميشه، خوندل خوردنش بيشتر ميشه. چه ميدونم.
همه اينها رو گفتم تا با اطمينان تمام بگم: جمهوري اسلامي قدر مردم خودش را نميداند. هيچ شكي در اين ندارم. حتي اگر مخالفين انقلاب هم ببينند اشكالي ندارد. جمهوري اسلامي و مخصوصا دولت ارزش پشتوانه مردمي را نميداند، نميفهمد. همين است كه اگر كسي از روي دلسوزي هم انتقادي به حضرات دولتي بكند، خودشون رو خيس ميكنند.
نميخوام عقدهگشايي كنم اما وقتي وزير نفت با حماقت و پررويي درخواست استثنا شدن وزارت نفت از نظام هماهنگ پرداخت رو ميكنه چه جايي براي ساكت نشستن باقي ميمونه.
مشكل حضرات اينه كه فكر ميكنن مردم خر تشريف دارن. فكر ميكنن اگه مردم توي انتخابات شركت ميكنن، به خاطر اينه كه همه چي حله. فكر ميكنن حالا كه مردم بهشون راي دادن ديگه هر غلطي دوست داشتن ميتونن بكنن.
بگذريم. ببخشيد كه كامتون رو تلخ كردم. به نظر من اين حركت معلمان كه شما بهش عنوان نشست داديد، هيچ عنواني جز سكوت نداره. برگزاري اين نشستها همونجوري كه شما گفتين، درسته كه اشكالاتي به درس بچهها وارد ميكنه كه باز هم زحمتش به دوش خود معلمهاست اما هر چي باشه نمونه بارز بزرگواري معلمها و مصداق مظلوميت كساييه كه در عين وفاداري به نظام دنبال حق خودشون هستند.
و چيزي كه بيشتر دل امثال من و شما رو آزار ميده اينه كه تجربه ثابت كرده كه گروههاي معارض و مخالف و اونايي كه ثابت كردهن كه هيچ وفادارياي به نظام و حكومت ندارن، خيلي راحت با يه حركت اعتراضي كارشون رو جلو ميبرن. يه نمونه كوچيكش نماينده همدان در محجلس ششم كه با فشار لابيهاي سياسي از زندان آزاد شد و هيچ كسي هم ككش نگزيد كه حضرات دارن حرمت مردم و قانون رو تف ميكنن. تجربه ثابت كرده كه خوش به حال مخالفين نظام.
بزاريد يه مثال بزنم. همون خانومي كه توي اول كامنت بهشون اشاره كرده، چند روزي بازداشت بوده. به جرم اقدام عليه امنيت ملي. توي بند 209 زندان اوين. برخورد زندانبانان و بقيه مسئولين باهاشون كاملا منطقي و قانوني بوده و هيچ مشكلي براشون پيش نيومده الا يه جا. اون هم اين كه توي يه قسمتي از زندان اوين كه قوانين حفاظتي ويژه داشته، به صورت ايشون چشمبند زدهن. خب. حالا يه مثال از اين طرف. توي اون مراسم سخنراني حضرتآيتالله هاشمي رفسنجاني كه چند نفري به جرم سوال كردن در حين فرمايشات ايشان مورد ضرب و جرح مسئولين اداره اطلاعات قرار گرفتند، همه چيز به گونهاي بود كه انگار اين چند نفر به پيغمبر و اسلام و همه چيز توهين و فحاشي كردهاند. اينها به كنار، بعد از بازداشت فحشهاي كثيف و غيراخلاقي از ماموران اداره اطلاعات شنيدهاند، به اجبار مقابل دستشويي به نماز ايستادهاند. همه اينها را با اطمينان كامل ميگويم. چيزهاي ديگري هم هست.
باز هم بگذريم. و اين همه كه گفتم قدر و منزلت معلمي امثال شماها رو نشون ميده. بزرگواري امثال شماها رو ثابت ميكنه. چه اين روزها روز معلم باشه يا نباشه.
روزتون مبارك