سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی | ایمیل من | من در یاهـو | شناسنامه من  RSS  [ و چون گفته خوارج را شنید که حکومت جز از آن خدا نیست ، فرمود : ] سخن حقّى است که بدان باطلى را خواهند . [نهج البلاغه]
لبیک یکشنبه 88 تیر 7 ساعت 2:17 عصر
                                                         یا ارحم الراحمین
آقا و مولایمان
فتنه ها زیاد شده. امروز جدا کردن حق از باطل مانند راه رفتن بر لبه ی تیغ شده. ظواهر چیزی میگویند و اصل چیزی دیگر است. کسانی که سالها ادعای پیرویت را داشتند، امروزه عَلَم مخالفت برداشته و با عناوین دهان پر کن دینی تیشه بر ریشه ی اصل زده و ندای وا حسینا و وا مظلوما ی  آنان جهان را پر میکند.
آقا جان، فصل الخطابت را شنیدم و راز  آیات صلح حدیبیه را با گوش جان گرفتم.
ای بسته جانم به نفس هایت ،
تمام سختی ها را تحمل کرده اما ، لحظه ای و آنی فکر دور شدن از شما و تنها گذاشتنتان را هرگز به ذهن راه نخواهم داد.
رهبرم:
نه اینجا کوفه و نه مردمانمان ، عهد شکنان کوفی اند. ... با تمام وجود در کنارت خواهیم ماند.
=============
خب تابستون شد و ما هم هفته ای دو روز میریم مدرسه و برمیگردیم. تو این مدت کارنامه ها رو دادیم و خب شاید براتون جالب باشه که بدونین از 240 شاگرد سال اول من تعداد 140 نفر معدلای بالای 18 داشتند. البته تعدادی هم بودن که افت داشتن و خیلی غصه خوردند. کاملا الان به این نتیجه رسیدم که مدارس راهنمایی و نحوه ی کارکردشون متفاوته. دانش آموزی که مثلا با معدل بیست از مدرسه راهنمایی ایکس اومده نهایت با معدل 70/19 به بالا امسال رو تموم کرد و دانش آموزی که با معدل بیست از مدرسه ایگرگ اومده حتی تا سه نمره کسر معدل داشته. من فکر میکنم اینکه میگن افت تحصیلی با تغییر مقطع طبیعیه و سن بلوغ و فلان و از این حرفا نمیتونه صد در صد دخیل باشه و اینها با عرض پوزش از همکارای مقطع راهنمایی،  همه اش برمیگرده به نحوه ی عملکرد همکارانمون تو دوره ی راهنمائی. ما عملا میبینیم که مدرسه ای که خوب کار کنه و پایه ی بچه هاش قوی باشه در تغییر مقطع نه تنها بچه افت نمیکنه یه موقع هست که بالاتر هم میره . در مقابلش مدرسه ای که خوب کار نکرده، بچه ها با تغییر مقطع دچار افت میشوند.

در مورد اون عزیز دلمون که مامانش رو از دست داده بود ، بعد از مراسم هفتم مادرش اومد و اون دو تا امتحان رو داد. برام جالب بود که معدلش با تموم این ناراحتی ها بالای 50/19 شد.
درست و حسابی دلم برای چند نفر سوخت. روز کارنامه رو میگم. . یکی از اونها مرواریده. یادتونه که گفتم مامان و بابا از هم جدا بودن و .... میدونین این 8 تا تجدید آورده. دلم براش میسوزه. اعتراض داد و یکی از نمره هاش رو قبول شد. نمیدونم که میتونه قبول بشه یا خیر.

نمیدونم چرا انقدر مردم میان برا ثبت نام به مدرسه ی ما. باور میکنین که ما از تمام نقاط تهران شاگرد داریم؟ از یافت آباد تا اکباتان و میدون امام حسین و پونک و راه آهن ... و اما مکان مدرسه ی ما؟؟  ..این بمونه ..
البته امسال مدرسه ی ما تو منطقه اول شده و خب میون مدارس دولتی یه مدرسه ی خوبه اما من به هیچ عنوان راه دور رو برا بچه ها تائید نمیکنم، حتی اگه بهترین مدرسه ی تهران باشه.

برای ....
اگر فکر میکنین که خیلی لوسه که یه خانوم ناظم تو وبش در مورد رهبرش و پیروی از اون بنویسه باید بگم که از سکوت تو این شرایط هرگز خوشم نمیاد. هرگز به کسی نگفتم به کی رای بده یا به کی رای نده، اما برای باورهای قلبی خودم در کنار باورهای قلبی عقاید مخالف خودم، ارزش قائلم .

برای تو (مخاطب خاص)
عزیز دلم: نمیدانم اینجا خواهی آمد یا خیر! اما برای روزی که گذرت به این جملات افتاد میگویم،  درسته که راه سیاسیمان با هم متفاوت است اما این چیزی را تغییر نخواهد داد. همیشه و همیشه شما برایم عزیزید و در تمام این مدت نگرانتان بودم. از خدا فرج میخواهم. فرج و گشایش در رفع مشکلت که مشکل همه ی ما نیز  می باشد.

دعام کنین که سخت محتاج دعاتونم.

                                                                   یا رب نظر تو بر نگردد.


 
متن فوق توسط خانم ناظم نوشته شده است | نظر دیگران(نظر)


 لیست کل یادداشت های این وبلاگ