اَلسَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب و عَلَی الخَدِّ التَّریب
چند بار نوشتم و پاک کردم.
از کربلا نوشتم و از حسین. از حسین نوشتم و نینوا و از فرات. از فرات نوشتم و آب و از شرم. از شرم نوشتم و.... از شرم نوشتم و از عباس، از عباس نوشتم واز کف العباس و دل خواهر. از خواهر نوشتم و از زینب و از تَلِّ زینبیه که دیده بانی عشق بود. از تپّه عشق و رعنا جوانی به نام علی اکبر، از علی اکبر نوشتم و از اِرباً اِربا. از علی اصغر نوشتم و ...... از علی اصغر نوشتم و از سفیدی و نرمی حلق. از گهواره نوشتم و از مادری که ضجه رو هم به خاطر شرمندگی حسینش در سینه خفه میکنه. از نیزه نوشتم و گودالی که رنگ خون گرفت. از خون نوشتم و غروبی که رنگ عشق گرفت. از خواهر نوشتم و نیزه های شکسته. از گودال نوشتم و کمر خم شده مادری پهلو شکسته. از ضجه نوشتم و نوای کروبیانی که هم نوا با زهرا عرش رو به لرزه واداشتند. از خیمه نوشتم و آتش. از آب نوشتم و از گوشواره. از قرآن نوشتم و لبانی که بر سر نی، یا جداه می خواند. از کهیعص نوشتم و بَدَنای بی کفن. از خرابه نوشتم و.... از خرابه نوشتم و تشت اهدایی و از رقیه. از آوارگی نوشتم و تاولهای پا. از نماز نوشتم و عمه ای که نماز شبش رو نشسته می خونه. از ظلم نوشتم و مجلس سرافرازی زینب. از استقامت نوشتم و ما رایت الا جمیلا. از کربلا نوشتم و از عاشورا و از تاسوعا و فلسفه شهادت. ازسالها و قرنها نوشتم و ثارالله. از غریبی نوشتم و از آقام که غریب بود و نع، دیگه نیست.........
نوشتم، خیلی چیزا نوشتم. اما همه رو حذف کردم. آخه آقا جون هرچی نوشتم دیدم دارم می نویسم که بخونن. دیدم حرف دلم اینا نیست. دیدم نمیتونم حرف دلم رو با قلم بنویسم. آخه آقا جون اگه چیزی ننویسم بهتره تا فقط بنویسم.
اشک نویس
حرف دلم رو فقط با اشک می تونم بنویسم. آقا جون مشق عشقم رو با اشک مینویسم. اونم فقط تو مجلست.
بسم الله
هر کی میتونه، اشک دلم رو بخونه، بسم الله. امشب تو مجلس آقام. یا علی.