بسم الله الرحمن الرحیم
فاطمه جان......
چه زود وچه دیر گذشت......
امروز برادرت اومد مدرسه و اون کارتهای شوم و آورد ، چقدر تکیده شده بود.....
گفت سعی کنید حتما بیایید چون فاطمه خوشحال میشه........
یک سال گذشت. یادم نرفته روز آخر پدرت اومد ، اجازه تو رو برا سه روز گرفت . سه روز زودتر از تعطیلیهای آخر سال.معاون پایه تون اجازه داد و تو از کلاس اومدی. چقدر خوشحال بودی.
راه نمی رفتی ، می پریدی ، سر به سرت گذاشتم ، گفتم تنبل خانوم سه روز نیومدن انقدر شادی داره؟ خندیدی گفتی : نه آخه یه هفته هست که مامان و ندیدم و میخوام با بابا برم اصغهان ، مامان و بیاریم .دیدن مامان ، شادی داره.
فاطمه جان .......
یادش به خیر ، وقتی حرف احقاق حق بچه ها بود چقدر داغ می کردی. یادته اون روز که اردو کنسل شد؟؟؟؟؟؟؟؟
یادته وقتی در جلسات شورای دانش آموزی شرکت میکردی ، با چه جدیتی ، پیگیری مسائل بچه ها رو می کردی؟ باهات شوخی میکردیم و میگفتیم انشاءالله در آینده مدیر بشی. کاش............
من معاون پایه شما نبودم ، ولی انقدر خوب بودی که همه ما میشناختیمت.
اون صبح شوم آخرین روز مدرسه قبل از عید ، ساعت یه ربع به هفت که اومدم مدرسه ....
چه روز شوم و سیاهی بود اون روز. عقلم کار نمیکرد که چی شده. یعنی نمیخواستم باور کنم. تو رفتی مامان و بیاری ، پس چرا خودت رفتی؟ نمیدونم تونستی مامان و سیر ببینی یا نه؟
فاطمه جان ، گل قشنگم.....
تو رفتی و شدی عروس مدرسه .هیچکس نمیخواست باور کنه. آسمون خون میبارید. چه روزی .بیچاره پدر و مادرت .....
یادته روز آخر از در که رفتی بیرون ، صدات زدم ، گفتم بی معرفت ، تبریک عیدی ، بوسی ، چیزی ، خندیدی از دور بوس فرستادی و گفتی ، تقسیمش کنید وقت ندارم. چه شتابی برا رفتن داشتی.
فاطمه ، عروسکم ، دخترم ، گلم ، شاید خیلیا ایراد بگیرن و بگن ، شب عیدی چرا این چیزارو نوشتی؟ ولی مگه میشد .سالگرد کوچ تو برسه و ...بی انصافی بود اگه یادت نمیکردم.
عزیزم فکر کنم مراسم سالت رو هم نرم .مثل سوم و هفتمت که نتونستم ، یعنی دلم نیومد که برم .آخه اگه میرفتم میدیدم اون چه رو که نمیخواستم بپذیرم .باید باور می کردم که دیگه نیستی ... و من دوست داشتم که همیشه همون تصویر آخر رو که بوس فرستادی تو خاطر داشته باشم و نمیخواستم عکست رو که با روبان سیاه تزئین شده ببینم.
گلم ، قشنگم ، نازنینم ، سالگردت و گرامی میدارم و یادت و همیشه در دل زنده نگه میدارم.
سه غم آمد به جانم هرسه یک دم
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
یا رب نظر تو برنگردد.